«فوتبال». فوتبال با تمام محبوبیتی که درجهان دارد استعاره‌ای بیش نیست

"فوتبال"
✍ قربان عباسی


ما در جهان استعاره ها زندگی می کنیم و به تعبیر رسای بودلر درجنگلی ازاستعاره ها.فوتبال با تمام محبوبیتی که درجهان دارد استعاره ای بیش نیست.فوتبال درساده ترین معنای خودنود دقیقه دویدن و مبارزه کردن است برای رسیدن به گل. به هدف.درساده ترین جلوه خود یادمان می دهد باید هدف داشت سپس به طرف آن گام برداشت.بسیاری ازما دربازی بزرگ زندگی گل یا هدف نداریم.بیهوده این ورو وآن ور می دویم.پریشان و خسته و بی هدف.ملت هایی هم هستند که به این عارضه دچارشده اند هیچ مقصد مشخصی ندارند.درست مثل دولت مان.معلوم نیست مقصدشان چیست.اگر قصدشان خوشبخت کردن مردم است بهترین راه این است که فرصت بازی را به مردم بدهند. ومردم را صرفا به تماشاگرانی محض تقلیل ندهند.خوشبختی یعنی فرصت بازی.فرصت کنش و مبارزه برای اهداف ازپیش تعیین شده.دومین نکته فوتبال و هربازی دیگر این است که باید طرفین بازی بودن آن را قبول و قواعد آن را پاس بدارند.هرکس نمی تواند به سلیقه و ذوق شخصی خود برای خود قاعده تعیین کندچنین است درمورد دولت ها درجهان که نمی توانند قواعد جهان،همزیستی،به رسمیت شناسی دیگران،کوشش برای تولید ثروت و گسترش تجارت را نادیده بگیرند.شاخ و شانه کشیدن برای جهان که ما می خواهیم قاعده بازی را خود تعیین کنیم زیادبا عقل جور درنمی آید یا نباید وارد بازی شد و یا اگر وارد بازی شدید باید قاعده آن را رعایت کنید.سومین نکته ای که ازفوتبال می توان آموخت این است که موفقیت امری جمعی است و نه فردی.مستلزم پیکار همه اعضای تیم است.ازفرد کاری برنمی آید شاید درگوشه ای بخواهد منفردانه شوتی هم بزند یا به سوی دروازه خیزبردارد اما این این خیز مستلزم پاسکاری دیگری است.تعادل فرد و جمع. جامعه و اجتماع همینجاست که خود را نمود می دهد فوتبال بازی است که درآن لیبرالیسم و جمع گرایی آشتی می کنند.نیازی به تقابل افراد نیست آنچه ما نیازداریم قاعده هم افزایی است یعنی دو به علاوه دو می شود پنج و نه الزاماً چهار.موفقیت نیازمند تقویت قوای فردی،تیزهوشی،تکنیک و تسلط است اما اینها بدون مساعدت و مشارکت دیگران به راحتی هرز می روند.جامعه ما بخش عمده ای ازانرژی اش را به خاطر این تک روی هرز می دهد.هرکس یه توپ برداشته به طرف دروازه یا هدف شخصی خیز برمی دارد این بازی نیست این خود را خسته کردن و فرسودن است.سیاست ایران با تاکید بر شخص پرستی و حذف مشارکت مردم تجسم این بلاهت است.و اما نکته دیگری که باید ازبازی آموخت این است که بازی بازی است آنچه امروز می برد الزاما فردا برنده نخواهد بود و آنکه دیروز باخته است قرارنیست فردا هم بازنده باشد.توپ زدن،شوت زدن،ارسال توپ،جهیدن و جستن هم مبنا و ملاک فضیلت های ملی نمی تواند باشد.فضایل ملی را باید درجای دیگری جست در درک این نکته که خود زندگی نیز بازی فوتبالی بیش نیست.بازی بازی است تلاش نکنیم ازآن ردایی برای فضایل نداشته ملی مان بدوزیم.نه با باختمان جهان را تغییر می دهیم و نه با برنده شدنمان درفوتبال.لذت بازی درهمان خودبازی نهفته است درهمان دویدن ها به سوی هدف.درهمان استعاره پنهانش و نه بیش.چرا که اتفاق واقعی درمیان تماشگران نیست که اتفاق می افتد بل درمیان بازیگران است.بازیگر زندگی خودباشیم نه تماشاگر آن.

@Kajhnegaristan