این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
۳. از فقر به خشم
3
از فقر به خشم
✍ نادر فتوره چی
از میان تمامی «مهملات» و «لاطائلات» به ظاهر «کارشناسانه» ای که اینروزها در رسانههایی که فقط صدای « زائده دولت» را بازتاب میدهند ، آنچه که بیش از همه نشانه «کوری» بود، تقلیل هویت سیاسی-اجتماعی معترضان به «فقیر» بود.
«فقیر» یک انگِ دولتیست. یک هویت تحمیل شده توسط دولت به حذفشدگان و نابرخورداران از رانت و ارزشها.
از نظر حکومت و «زائده »اش، «فقر» یک «گناه» است. بارها از زبان ملیجکهای توئیتری و اسکایپی شبکههای بی.بی.سی و من و تو و شرق و شبکه خبر و ... شنیده ایم که میگویند «کسانی که فقیرند، خودشان مقصرند. کار نمیکنند. تنبلاند. جنم و جربزه پول در آوردن ندارند».
آنها هرگز نمیگویند:«آنها فقیرند، چون فرصتها و امکانات در اختیار آقازادهها، چاپلوسها و سرسپردههاست».
«فقر» یعنی «وضعیت طبیعی محذوفان». این وضع «طبیعی» در روزهای اخیر «غیرطبیعی» شد. چرا؟ چون «بیچیز»ها خواستند «چیزی شوند».خواستند «صدا داشته باشند». خواستند بگویند «ای رسانهها و ای کارشناسان ابله! ای خوشحالانی که نگران خودکشی نهنگها هستید! ای کسانی که همه چیز جز زندگی و سرنوشت ما برایتان اولویت دارد! ما زندگی و سرنوشتتان را از اولویت میاندزیم!».
این شکل از اعلام حضور، بیترید به جهت بیدرایتی 40 ساله جمهوری اسلامی در لت و پار کردن تمامی مخالفان، جلوگیری از تشکیل سندیکا، جلوگیری از هر شکلی از سازمانیابی غیردولتی و غیر وابسته، بستن مطبوعات آزاد، دستکاری «جامعه مدنی»، محدود کردن حق انتخاب به «بد» و «بدتر» و ...به شکلی اجتناب ناپذیر به شکل «خشم» بروز میکند.
حکومت (هر حکومتی، چه ایران، چه آمریکا، چه فرانسه) به واسطه ماهیت محافظهکارانه و ارتجاعیاش، بلافاصله این خشم را که مرحله طفولیت هویتیابی محذوفان است، به «اغتشاش» تفسیر میکند.
تمام حرف همینجاست، آنها به دلیل نداشتن تربیت سیاسی، یعنی فرصتی که بیست سال است اصولگرایان و اصلاحطلبان از آنها دریغ کردهاند، این خواست را به شکلی بیان کردهاند که از قضا تمام توجهات را به سمت «فرم بیان»(لحن) سوق داده و محتوا را کماکان «نادیده» گرفته است.
4
از خشم به خنده
گذار از «فقر به خشم» مرحله طفولیت هویتیابی معترضان است. حال آنکه نام مرحله بلوغ آن «گذار از خشم به خنده» است.
سیاست چیزی جز «کل غیر قابل تقلیل به جزء» نیست. سیاست بر خلاف مدیریت نمیتواند در دست یک طبقه،یک گروه خاص و یک باند با منافع مشترک و... باشد. سیاست، مثل مدیریت نیست که مردم را به «فقیر»،«متوسط»،« آرام»،« اغفال شده» و ... تقسیم بندی کند. سیاست به روی همه گشوده است، صدای همه را بازتاب میدهد. در آن خبری از «دیکتاتوری مستضعفان» یا «دیکتاتوری انگشت جوهریها» نیست.
پیام سیاست این است: همه، در هرجا، و در هر زمان میتوانند بخندند.
این خنده جمعی، این جشن باشکوه، باید با گذار اعتراض از طفولیت به بلوغ و گذار قدرت از مدیریت به سیاست توام باشد.
بیصداشدگان باید صدای خود را بیابند. انتخابات باید آنقدر آزاد باشد که همه بتوانند به قول مقامات رسمی «با شناسنامه» در آن شرکت کنند، بازی مضحک و مندرس «بد و بدتر»، «عبدی و توکلی»، «خاتمی و رئیسی»،«تاجزاده و رسایی» تمام شود. همه بتوانند نشریه خود را بزنند، حزب خود را تاسیس کنند و بدون لکنت زبان همه آنچه را که تا این لحظه سخت و استوار مینمود را دود کنند و به هوا بفرستند.
همه درباره روندهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، برنامههای توسعهای، فرهنگی و ... با صدای بلند و حتی با فریاد حرف بزنند.
همه بدانند سهمشان از 800 میلیارد دلار درآمد نفت که خرج گنده شدن شکم و کلفت شدن گردن و دراز شدن زبان مشتی غارتگر و مفسد و چاپلوس و گنگستر پر رو شده است، کجاست.
«خصوصی سازی» یا همان واگذاری «اموال عمومی» به «نورچشمی»ها و «ژن خوب»ها در هیاتی متشکل از کسانی که مردم آنها را بدون نظارت و دخالت هر نهادی انتخاب میکنند، تعیین تکلیف و «ملی» اعلام شود.
تکلیف «مالها» و «بانکها و موسسات مالی»ای که مثل قارچ روییدهاند، واردکنندگان و مصرفکنندگان خودروهای لوکس، سهامداران عمدهای که بدون رعایت تشریفات همواره برنده رقابت با مردماند روشن شود.
گریبان مفتخورهایی که دولت با آنها مهربان است و به جای «مفسد اقتصادی»، به آنها «بدهکار بانکی» میگوید و هم اکنون بیش از هزاران هزار میلیارد تومان از داراییهای مردم را بالا کشیدهاند، به دست مردم سپره شود.
نه تنها بودجه نهادهای مذهبی و ... قطع، بلکه آنچه تا این لحظه انباشت کردهاند نیز به مردم بازگرداننده شود.
بساط «چاپلوسی» و «گزینش بر اساس تعهد و نسبت فامیلی و سابقه بسیج و ...» در استخدامها، مناقصهها، پروژهها، پیمانکاریها برچیده شود.
@Kajhnegaristan