✍ حسام محمدی …. «گوش کن!. وزش ظلمت را می‌شنوی..»

✍ حسام محمدی



"گوش کن!
وزشِ ظلمت را می‌شنوی.."
تو بی‌واسطه مرا با خویِ وحشیِ این شهر آشنا کردی..
میانِ زباله‌ها به دنبالِ چه می‌گردی!؟
گوش کن، هیچ نشانی از خوشبختی در این سطل‌ها نیست!
تو بازی‌های کودکانه‌ات را در خیابان‌ گم کردی..
وزشِ ظلمت را نمی‌شنوی..
بگذار در گوش‌هایت سرودِ محنت بسرایند..
این شهر به تو، آوای لالایی بدهکار است..
صدایِ رنج شنیدنی نیست..
میانِ زباله‌ها به دنبالِ چه می‌گردی!؟
پاسبانِ شهر گوش‌هایت را می‌بُرد، مبادا ناشنیده‌ها شنیده باشی..





@Kajhnegaristan