«آیا جنبش دی ماه پیروز شد؟». ✍ امیرحسین بریمانی

#یادداشت
"آیا جنبش دی ماه پیروز شد؟"
✍ امیرحسین بریمانی

_
احتمالن می توان پذیرفت که جامعه ی متکثر به دلیل عدم وجود قطعیت در آن، بستر مناسبی برای شکل بندی یک سیستم تک صدایی بر پایه ی تجمیع قدرت در قالب های کوچک نیست. جنبش دی ماه جنبشی بر علیه تمامی قالب هایی همچون اصلاحات، اصول گرایی و دیگر قالب های کوچک و بزرگ موجود در حکومت بود. آیا اولین گام برای رسیدن به جامعه یی متکثر، همین نفی تمامی ارزش های موجود نیست؟ اما اگرچه مردم به شکل منطقی حق دارند از تمامی عناصر بازتولید کننده ی وضعیت موجود (افرادی همچون خاتمی) دلسرد شده و عبور کرده باشند ول در شعارها یک غیاب بزرگ وجود داشت و آن عدم مطالبه ی رفع حصر بود. حتا از یاد نبریم "شعار مرگ بر روحانی" نیز درحالی شنیده می شود که او کمتر از یک سال پیش، بیش از بیست میلیون رای کسب کرد! با این وجود ضروری به می رسد که بپرسیم دقیقن چه کسانی در خیابان ها شعار سر می دادند؟ آیا این افراد سال گذشته جز بیست میلیون بوده ند؟ آیا جزو معترضین هشتاد و هشت نبوده ند؟ در غیر این صورت چرا شعاری راجع به موسوی ندادند؟ آیا طبقه ی فرودست بانی اصلی بود؟ در غیر این صورت آیا آن طور که رسانه های داخلی وانمود می کنند، مسئله صرفن بر سر نان بود؟ حال اگر نخاهیم با پرسش های پیشین سعی کنیم جنبش دی ماه را متعین و برچسب گذاری شده کنیم و بدین طریق ذات متکثر آن را نادیده نگیریم، باید بگوییم مزیت اصلی آن در همین نام ناپذیری ست. چراکه جنبش دی ماه در بروز هفت روزه ی اولیه ی خود به نفی تمامی ارزش ها پرداخت و با این که معترضین فهرستی طویل از مطالبات خود در پس ذهن داشتند اماهیچ رویکرد هدف مند مشخصی را به خود نپذیرفتنند. یعنی درواقع این معترضین بودند که تصمیم گرفتند در یک صدای مشخص کانالیزه نشوند چراکه به طور کلی موضوع اصلی همین پرهیز از سیستم تک صدایی بود، آن هم به قیمت عدم تداوم اعتراضات. ازین لحاظ جنبش دی ماه کاملن رادیکال و معقول عمل کرد. اما خب این موضوع باعث شد که با دریافت صدمات و سرکوب، مردم (حداقل با انگیزه هایی تجدید شده) به خانه برگشتند. حمایت مشکوک ترامپ از معترضین نیز به این امر کمک کرد اما عامل اصلی، نه سرکوب گسترده به بهانه ی حمایت ترامپ بلکه عدم همراهی توده ی مردم بود. این هفت روز، روزهای سردرگمی های عجیب بود. موافقینی که در منازل ماجرا را دنبال می کردند، شعارهای باورنکردنی می شنیدند. شعارهایی که هشتاد و هشت در لفافه و اغلب تحت استعاراتی همچون "دیکتاتور" مطرح می شد، صراحت خود را باز یافتند. از طرفی هم آن شعارهای دیوانه وار راجع به شاه! به نظر من آن شعار صرفن یک لج بازی (افراط در انکار) بود؛ بدین طریق که مردم می خاستند عقیده ی موجود در سال های پنجاه و هفت را انکار کنند و چون خود آن عقیده هم یک نفی بود، نتیجه ی نفی در نفی یک پدیده ی مثبت به وجود آورد و مردم ناخاسته و در ناباوری بر روح شاه درود فرستادند! اما نباید نادیده گرفت این شعارها جدی نبود چون تحسین یک مرده هیچ وقت نمی تواند جدی باشد. با در نظر گرفتن این مسئله، جنبش دی ماه هیچ راه حلی ایجابی نداشت تاحدی که می توان گفت مردم در خیابان حتا دلبستگی خود به امکان تغییر را بریدند چرا که حتا از اصلاحات (به مثابه ی گفتمانی دارای قدرت) نیز به کلی روی گرفتند. حال این جنبشی که نامی جز ماه پیدایی اش را به خود نمی گیرد، آیا با این تکثر پست مدرن خود، شانس همراهی توده ی مردم را از دست نمی دهد؟ البته با این که همراهی توده ی مردم در خیابان ضعیف بود اما مردم موجود در خیابان از توده ی مردم بودند و نه از اقلیت های خاص. احتمالن نباید با رسانه ی داخلی همراه شویم و معترضینِ در خیابان را دارای ایدئولوژی و وابستگی های مشخص بدانیم. بنابراین اگرچه شمار معترضین در خیابان ها بی شمار نبود اما شعارها،همچنان دغدغه های توده ی مردم را نشان می داد و شعار مربوط به شاه نیز شعاری ایدئولوژیک نبود.

جنبش دی ماه نیز آسیبی به قدرت وارد نکرد اما این به معنی شکست این جنبش بود؟ چهره ی روحانی به مثابه ی یک ناجی از بین رفت. طبقه ی نخبه ابتکار عمل مردم را دید؛ این مسئله استانداردهای بعضن کهنه ی این طبقه را دستخوش تغییر خاهد ساخت. روحیه ی اعتراض در مردم احیا شد و اعتراضات کوچک، پشتوانه یی برای ظهور پیدا کردند. همچنین هفته ی گذشته شاهد چندین اعتراض دانشجویی بودیم که اگرچه اعتراضات درون دانشگاهی بود اما شدت عمل دانشجویان افزایش یافته ست، به حدی که چندی پیش دانشجویان مجسمه سازی دانشگاه هنر، بنا به دلایلی دفتر مدیر گروه را پلمپ کردند! بنابراین به نظر من جنبش دی ماه دست کم به علت احیای روحیه ی اعتراض، در نوع خود پیروز بود.
-
ما را به نوری احتمالی وعده داده ند
که شبی در میان بیشه ها پا به فرار گذاشت
(فیلیپ ژاکوته)

@Kajhnegaristan