‍ ‍ به‌راستی چیست؟ نسخه بدل صوتی یک تحریک عصبی

‍ ‍ @Kajhnegaristan

کلمه به‌راستی چیست؟ نسخه بدلِ صوتیِ یک تحریک عصبی. اما قدم بعدی، یعنی استنتاج علت خارجی از این محرک عصبی، صرفا نتیجه ی کاربرد غلط و توجیه ناپذیر اصلِ دلیل کافی است. اگر حقیقت تنها عامل تعیین کننده در تکوین زبان بود و اگر طلب یقین در شکل‌گیریِ تعاریف و نام‌ها تأثیر قطعی داشت، آنگاه به چه جرأتی می‌توانستیم هنوز هم بگوییم " این سنگ سخت است " ، چنانکه گویی " سخت " به طریقی جز این برای ما آشناست و یا چیزی جز تحریکی تمام ذهنی است!...
هنگامی که زبان های مختلف بشری کنار هم قرار گیرند، آنگاه روشن می‌شود که نه پرسش حقیقت و نه پرسشِ بیان رسا، هیچ ربطی به کلمات ندارد؛ زیرا اگر جز این بود، این همه زبان های گوناگون وجود نمی داشت. به همین ترتیب شی ء فی نفسه ( که منظور از حقیقت نابِ مستقل از همه پیامدهایش نیز همین است و بس ) از دید فرد خالق زبان امری تماما غیر قابل فهم است که به هیچ وجه ارزش جستجو و تلاش را ندارد. چنین خالقی فقط نسبت های میان اشیا و آدمیان را مشخص می سازد، و برای بیان این نسبت‌ها استعاره های بس غریب و نو را به کار می‌برد. در قدم اول، محرک عصبی به یک تصویر انتقال می‌یابد: نخستین استعاره. آنگاه این تصویر نیز به نوبه ی خود، به صوت بدل می گردد: دومین استعاره. و هربار نیز جهشی کامل از فراز یک قلمرو به مرکز قلمرو تماماً جدید و متفاوت صورت می‌پذیرد...
همگی بر این باوریم که هنگام سخن گفتن از درختان، رنگ ها، برف و گلها، چیزی در مورد نفس اشیاء می دانیم؛ و با این حال صاحب هیچ نیستیم، مگر استعاره هایی برای اشیاء - استعاره هایی که به هیچ وجه با پدیده های اصلی تطابق ندارند. به همان وجهی که صوت همچون طرحی بر ماسه نمایان می‌شود، [ طرح های صوتی در دانش نو آکوستیک ] آن ناشناخته ی مرموز نهفته در شی ء فی نفسه نیز نخست چونان تحریک عصبی، سپس به صورت تصویر و سرانجام در هیئت صوت نمایان می شود. بدین ترتیب تکوین زبان هیچگاه به طرزی منطقی بسط نمی‌یابد، و همه ی آن مواد خام درونی و بیرونی که افزار و دستمایه های بعدی جویندگان حقیقت - یعنی دانشمندان - و فیلسوفان اند، اگر نگوییم از هپروت، بی گمان از ذات اشیا نتیجه نمی شوند.

فلسفه - حقیقت - دروغ - فردریش نیچه - بازگردان: مراد فرهادپور - انتشارات هرمس ( در باب حقیقت و دروغ به مفهومی غیر اخلاقی )


@Kajhnegaristan