«پای فرضیه کمونیسم ایستاده‌ام» آلن بدیو.. قسمت اول

"پای فرضیه کمونیسم ایستاده‌ام" آلن بدیو

گفتگوی آلن بدیو و لوران ژوفرن، سردبیر روزنامه لیبراسیون که از سوسیال دموکراسی موجود دفاع می کند.
قسمت اول

مقدمه فیلیپ دورو: آلن بدیو به‌تازگی اعلام کرده است که قصد دارد سمینارهایش را متوقف کند. او همچنین اعلام کرده که عن‌قریب کتابی با عنوان «درون‌ماندگاری حقیقت‌ها» منتشر خواهد کرد و سه‌گانه‌ای را تکمیل خواهد کرد که دو کتاب «وجود و رخداد» و «منطق‌های جهان‌ها» را هم شامل می‌شود. این مرد هشتاد ساله چابک و چالاک دست از چاپ و نشر نوشته‌هایش برنداشته است؛ به تازگی به همت انتشارات فایار کتاب (Je vous sais si nombreux…)[«می‌دانم شما تعداد معینی…»] را روانه بازار کرده، با انتشارات لینه کتاب «سنت آلمانی در فلسفه» را و با انتشارات فلاماریون کتاب «در ستایش سیاست» را. و اضافه کنید به اینها کتاب‌هایی چون «در ستایش عشق» (٢٠٠٩)، «در ستایش تئاتر» (٢٠١٣) و دو سال بعد در ستایش ریاضیات. او از سال ١٩۶٨ در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده است چراکه به دیده تحقیر در دموکراسی‌های بورژوایی می‌نگرد. هنوز که هنوز است به آرمانی وفادار است که با نام یک گروه سیاسی کوچک مائوئیستی پیوند خورده که بدیو در آن زمان عضوش بود: اتحاد کمونیست‌های مارکسیست لنینیست فرانسه، که جزوه‌ها و نشریه‌هایش حاوی تصاویرهایی از مارکس و انگلس و لنین و استالین و مائو بود.

با آنکه لیبراسیون [که این مناظره را چاپ کرد] بی‌هیچ گمان باید در زمره «خائنان» به آرمان کمونیسم یا به اصطلاح «مرتدان» شمرده شود، آلن بدیو پذیرفت که گفت‌وگویی با سردبیر این روزنامه، لوران ژوفرن، داشته باشد. ژوفرن هم در کانون بازی سیاست در نقش شارح و مدافع سوسیال دموکراسی و اصلاح‌طلبی ظاهر شده است. بحث و جدل این دو بر سر مضامین کتاب «در ستایش سیاست» مناظره‌‌ای پرشور و سرسخت از کار درآمد. آنها از شکاف بزرگی پرده برداشتند که راهشان را از هم جدا می‌کند: مردی که پای «فرضیه کمونیسم» ایستاده است، فرضیه‌ای که بر شالوده قیام‌های خلقی بنا شده است – گیرم که خودش اذعان می‌کند از سیر تحول آتی آن آگهی ندارد – و مردی که یقینا معتقد به پیشرفت‌های گام‌به‌گام است.

راه‌ها و وسیله‌ها – این است آنچه این دو مرد را از هم جدا می‌کند. از نظر بدیو، هر زمان که تعداد قربانیان گولاگ یا انقلاب فرهنگی را می‌شماریم باید در همان حال تعداد قربانیان نظام سرمایه‌داری را هم بشماریم (از قربانیان دوران استعمار تا جنگ‌های جهانگیر) از نظر ژوفرن، این مقایسه از جنس مغلطه است: قیاس مع‌الفارق.

آنچه در ادامه می‌آید مناظره آلن بدیو با لوران ژوفرن است که حدود سه ماه پیش (۶ نوامبر ٢٠١٧) فیلیپ دورو ترتیب داده است.

آلن بدیو! تعریف‌تان از سیاست چیست؟

بدیو: شاید نام کتابم را می‌بایستی «در ستایش نوعی سیاست» می‌گذاشتم. راستش، به گمان من دو تعریف ممکن برای سیاست وجود دارد. تعریف اول بر مدار مسئله تسخیر و اعمال قدرت دولتی می‌گردد. سیاست در اینجا مدیریت واقع‌گرایانه مطالبات قدرت دولتی تعریف می‌شود. تعریف دوم – تعریفی که در همان اوایل پیدایش فلسفه مطرح شد، مشخصا در نوشته‌های افلاطون – می‌گوید مسئله اصلی در سیاست مسئله عدالت است. من به این تعریف از سیاست پایبندم و سیاست را مجموعه تمامی روال‌هایی تعریف می‌کنم که به سازمان‌دهی یک جامعه عادلانه راه می‌برند، یعنی جامعه‌ای رهاشده از یوغ مناسبات قدرت و نابرابری‌های مقوم واقعیت حیات جمعی آدم‌ها. این اختلاف نظر از همان ابتدا بین ارسطو و افلاطون پا گرفت. ارسطو برداشتی عمیقا عمل‌گرا و مصلحت‌اندیشانه از سیاست داشت. او شرط‌های اقتصادی و مالی بقای جوامع را تحلیل می‌کرد و فکر و ذکرش این بود که حتما باید طبقه متوسطی در کار باشد. افلاطون، برعکس، قبل از هر چیز می‌کوشید جامعه‌ای مبتنی بر عدالت را تعریف کند، و فقط پس از آن فکرش را مشغول وسایل لازم برای رسیدن بدان ساخت.

دو تعریف ممکن برای سیاست وجود دارد. تعریف اول بر مدار مسئله تسخیر و اعمال قدرت دولتی می‌گردد. سیاست در اینجا مدیریت واقع‌گرایانه مطالبات قدرت دولتی تعریف می‌شود. تعریف دوم – تعریفی که در همان اوایل پیدایش فلسفه مطرح شد، می‌گوید مسئله اصلی در سیاست مسئله عدالت است.

ژوفرن: من با این تمایز مشکلی ندارم. ولی شما در کتاب «در ستایش سیاست» پا را خیلی فراتر از این می‌گذارید. از نظر شما، تا مالکیت خصوصی وسایل تولید را زیر سؤال نبریم خبری از سیاست نخواهد بود. پس سیاست فقط زمانی آغاز می‌شود که دو پیشنهاد از بیخ و بن متفاوت برای سازمان‌دهی جامعه با هم سرشاخ شوند: یکی که مبتنی بر مالکیت خصوصی است و دیگری که مبتنی بر تصرف جمعی وسایل تولید. فکر نکنم این ادعا درست باشد.
@Kajhnegaristan