«آسیب شناسی مفهوم خانواده». خانواده‌ی مبتنی بر پدرسالاری و خانواده‌ی مبتنی بر پساپدرسالاری

"آسیب شناسی مفهوم خانواده"
✍ رضا مجد


با توجه به اینکه خود مفهوم خانواده یک برساخت اجتماعی است، یا یک ساختار اجتماعی است، می توان شکاف بزرگ یا گسستی را در دلالت های مفهومی مفهوم خانواده و شکافی بین تلقی کلاسیک و سنتی از خانواده و تلقی پس مدرنی از آن را برجسته کرد. خانواده ی مبتنی بر پدرسالاری و خانواده ی مبتنی بر پساپدرسالاری. و این شکاف روز به روز گسترده تر می شود. نوعی گسست که با دگرگونی ساختاری مفاهیم در کانون خانواده منطق خاص خودش را تولید می کند و به طبع آن سوژه های خاص خودش را.
خانواده اکنون یک نوع پیامد است، پیامد و نتیجه ی ساختارهایی که بر جامعه مسلط هستند، و به نوعی منطقشان را بر خانواده تحمیل می کنند، با توجه به سیاست های غلط، مثل اجرایی شدن اصل 44 و هجوم به سوی خصوصی سازی،شاهد کم شدن بار دولت و رفع مسئولیت از ارائه ی خدمات اجتماعی، و تحمیل این بار بر شانه های نحیف خانواده که خود زیر بار مضاعفی بود، شدیم. با حرکت دولت به سوی خصوصی سازی هزینه های خانواده ها به صورت مضاعف بیشتر شد، هزینه ی آموزش پرورش، حمل و نقل، بهداشت و درمان، که یکی از وظایف تعریف شده ی دولت بود به گردن خانواده ها افتاد. خانواده تبدیل به نوعی نقطه ی کانونی بحران شد، خانواده ای که قرار بود از دل آن سوژه های اجتماعی سازنده ی آینده بیرون بیایند، شروع به تولید بحران و سوژه های بحرانی کرد.
با روند سیاست های نئولیبرالی و سرمایه محور، که هرچه بیشتر به سوی خصوصی سازی و تولید ارزش اضافه سوق پیدا می کند،عملا خانواده ها تبدیل به نهادهای اقتصادی می شوند، و همچنین کانون در خواستها و مطالبات و زایش بحران، و در این پروسه است که شکافهای طبقاتی عمیق تر از قبل می شود. چیزی که اتفاق می افتد این است که از یک طرف سیاست های نئولیبرالی سعی در همگانی سازی الگوهای مصرف است، نوعی الگوی یونیورسال و جهانی، به طوری که همه خانواده ها اعم از دارا و ندار، در یک صف به سوژه های مصرف فروکاهیده می شوند، نوعی همسانی و یک نواخت سازی، و سازماندهی خیال ورزی و تمنامندی آنها، به سوی وسوسه ی مصرف کالاها و محصولات بازار سرمایه داری و تحمیل نوعی فرهنگ مصرف و جایگزینی آن با سنت ها و فرهنگ های گذشته. از طرف دیگر عملا و در ساحت واقع، ناممکنی ارضاء این خیال ورزی ها و تمنامندی ها، و سرخوردگی مضاعف، از درون این یک دستی را منفجر می کند و موجب گسست و عمیق تر شدن فاصله های طبقاتی چه در ساحت سوبژکتیو و چه در ساحت ابژکتیو می شود. این تناقض که با ساخت دهی به میل و تمنامندی خانواده ها ( اعم از دارا و ندار) از طرف سرمایه داری و تبلیغ و ترویج آن، انتظارات تولید شده در خانواده ها را افزایش می دهد، ولی هیچ نسبت معقولی بین این انتظارات و خیال ورزی ها با امر واقع که ساحت نابرابری های ریشه ای و عمیق است، وجود ندارد.
ادامه دارد. ...



@Kajhnegaristan