📄نوشتاری در ضرورت روانکاوی؛ در فضیلت گفتن

📄نوشتاری در ضرورت روانکاوی ؛ در فضیلت گفتن

✍ "علی نیک جو"


▫️▪️ قسمت چهارم


📄 سوم، زیگموند فروید در مقاله نگفتن (negation) به تشریح چگونگی تأثیر نگفتن و مکانیسم انکارکردن بر آسیب‌شناسی روانی (سایکوپاتولوژی) آدمی می‌پردازد: «زمانی که مطلبی negate می‌شود نگفته باقی می‌ماند، بدین معناست که فرد می‌خواهد بگوید این مطلبی است که من ترجیح می‌دهم تا سرکوب‌شده باقی بماند.» (5)

📄 بنابر ادبیات فرویدی، من (ego) هیجانات و تجربیات را در ناخودآگاه (uncs) سرکوب می‌کند تا از دسترس خودآگاه (CS) دور بماند. چراکه حضور عواطف مذکور در خودآگاه اضطراب زاست. از طرفی بخش عمده‌ای از حال بد آدمی مربوط به (material) عواطفی است که ego ترجیح می‌دهد تا سرکوب‌شده (Repressed) باقی بماند.
درواقع عواطف سرکوب‌شده بسان شمشیر داموکلوس برای یک‌عمر بالای سر سلامت روان باقی می‌ماند. فروید بر این رأی است که ناخودآگاه از جنس کلمه (word) است.

📄 متأخرین فروید ازجمله ژاک لکان هم بر این امر مهر تأیید می‌زنند: « ناخودآگاه به‌صورت کلمه ساختارمند شده است»(6)

📄 ناخودآگاه سرشار از حرف‌های ناگفته است. پس اگر درد از جنس کلمه است، درمان هم از جنس کلمه است. این درد، خود درمان است. بنابر نظر فروید تا زمانی که کلمه از ناخودآگاه به سمت پیش‌آگاهی (preconscious) و درنتیجه آگاهی جریان نیابد، امکان حل‌وفصل شکایاتی چون اضطراب، افسردگی، وسواس، اختلال جنسی و... وجود ندارد.

📄 این مسیر با مرکب زبان (language) طی می‌شود. negation اما مسدودشدن جریان در مرحله پیش‌آگاهی است. ازاین‌رو (negation) یک گام پیش‌تر از سرکوب است.
نگفتن، سبب می‌شود عواطف از ناخودآگاه بیرون آید و ازاین‌جهت بر سرکوب اولیه (primary repression) فائق می‌شود، اما با مسدودشدن در PCS گویی مجدداً دچار سرکوب می‌شود (Secondary repressing).

📄 به‌بیان‌دیگر نگفتن راهی است به‌سوی منزلگه فهمیدن هرچند درنهایت سر از ناکجاآباد نفهمیدن درمی‌آورد. نگفتن وجهی است از سائق زندگی (life drive) اما کارکردش به سائق مرگ (death drive) می‌ماند. با مسدودشدن پیش‌آگاهی، پروژه بازسازی ساحت روان ابتر می‌ماند. برای آنکه هیجانات و تجربیات بالا بیاید لازم است تا ego تخریب شود (deconstruction) و باز از نو ساخته شود (Reconstruction).
این روند در negation ناتمام می‌ماند و این به معنای بدترشدن حال بد آدمی است و این همان رنجی است که ما می‌بریم.

📄 حال بد ما ریشه در حرف‌هایی دارد که نگفته‌ایم، نه حرف‌هایی که گفته‌ایم. خطر حرف‌های گفته نشده به‌مراتب بیشتر از حرف‌های گفته شده است.

📄چهارم، دکارت عقیده داشت که رفتار زبانی آدمی مهم‌ترین وجه تمایز او از حیوان است؛ «زبان خلاق بالاترین تجلی تمایز آدمی با حیوان است.»(7)

دکارت تنها نشانه مطمئن برای موجودی که صاحب ذهن است را توانایی به‌کارگیری زبان می‌داند آن هم به شیوه‌ای خلاق، انسانی، منسجم، همراه با نوآوری، متناسب با موقعیت‌ها و پدیدآورنده اندیشه‌ها در اذهان.

📄زبان شالوده تفکر کلامی ـ منطقی است. زبان انتقال تجربه انباشته‌شده نسل‌هاست. اساسی‌ترین عنصر زبان کلمه است. انگلس می‌گوید: «ریشه‌های نخستین کلمه را باید در تاریخ کار و کنش متقابل اجتماعی جست.»(8) زبان‌شناسی در سال‌های متأخر دستخوش تغییرات شگرف شده است. در مراحل اولیه رشد زبان، کلمات دارای خصلت وابستگی به عمل بودند. در زبان‌شناسی متقدم و ازجمله در آثار فروید زبان واسطه واقعیت به‌شمار می‌رفت. در رویکرد مبتنی بر Objectivism نقش زبان به‌مثابه حامل معنا تقلیل می‌یابد، اما «سراسر تاریخ زبان انسان، تاریخ رهایی کلمه از زندگی عملی و روند تکامل گفتار به‌سوی فعالیتی مستقل است. کلمه حامل تکامل اجتماعی است. در فرایند این تکامل کم‌کم از وابستگی به فعالیت عملی جدا شده، به‌صورت نظامی مستقل در آمده است.»(9)

📄 درواقع در نگاه ساختارگرایانه فهم واقعیت بیرونی از طریق کلمه میسر می‌شود. شاید جامع‌ترین تعریف این پارادایم را در سخن همبولت بتوان دید:‌
«همبستگی دوطرفه اندیشه و کلمه به‌روشنی بیانگر این عقیده است که زبان ابزار بیان واقعیت از پیش ساخته شده است.»(10)

📄 چندین نسل از روان‌شناسان و زبان‌پژوهان کلمه را به‌عنوان علامتی ساده که جانشین شیء می‌شود، تلقی می‌کردند و کارکرد اصلی کلمه را اشاره به یک شیء می‌دانستند، اما در فضای پست‌مدرن که متضمن نگاه پساساختارگرایی است، زبان دیگر تنها حامل و واسطه واقعیت نیست، بلکه اساساً خود واقعیت است؛ «اساساً واقعیت، در قالب گفتمان ساخته می‌شود.»(11) (Evans، 1996)
این همان قول لکان است که: «زبان خود را به‌رایگان در اختیار ما می‌گذارد تا به کارش بگیریم، اما به‌محض آنکه آن را پذیرفتیم، ما را به اشغال خود درمی‌آورد.»(12)


✔️ ادامه دارد...


@Kajhnegaristan