✍ فرهاد قنبری …. کل هویت سیاسی ایدئولوژیک کوبا استوار است بر» وفاداری به اختگی «است

✍ فرهاد قنبری



اسلاوی ژیژک در مورد کوبای عصر کاسترو می گوید " در کوبا، خود چشم‌پوشی‌ها به مثابه گواهی بر اصالت رخداد انقلابی تجربه می‌شوند-تحمیل می‌شوند – چیزی که در روانکاوی منطق اختگی نام دارد. کل هویت سیاسی ایدئولوژیک کوبا استوار است بر "وفاداری به اختگی" است. نقطه مقابل رخداد، ماندایی زندگی اجتماعی است. کوبا کشوری یخ‌زده در زمان با ساختمان‌های قدیمی رو به زوال است. نمی‌توان گفت که زمامداران ترمیدوری یک نظم نوین به رخداد انقلابی خیانت کردند. خود اصرار بر رخداد بود که منجر به عدم تحرک در سطح هستی اجتماعی ملموس شد. خانه‌های در حال زوال گواهی بر وفاداری به رخداد هستند"

اگر این منطق "وفاداری به رخداد" باعث فریز شدن جامعه کوبا در رخداد انقلابی شد در ایران مسیری کاملا متفاوت پس از رخداد انقلابی طی شد.
ایران پس از اتمام جنگ با عراق، با تمام توان و قدرت سعی کرد، تمام نشانه های مرتبط به رخداد انقلابی را دچار تغییر کند.
شهرداران تهران شروع به ساخت پایتخت به شکل و شیوه پایتخت های غربی کردند و آپارتمان ها، سد سازی ها، خودروها و لوازم جدید و مدرن همه با هجومی سیل آسا در خدمت ساخت جامعه نوینی قدم برداشتند، جامعه ای که دیگر نه در فضای شهری و اکوسیستم و نه در عرصه گفتمان سیاسی حاکمان و نه در سبک زندگی نشانه ای از رویداد انقلابی را در خود نشان نمی داد.
ایران دهه هفتاد به همان سرعت که در ظواهر و فضاهای شهری از "رخداد انقلابی" فاصله می گرفت در شعارها و آرمانها و سبک زیست مسئولان نیز دچار گسست اساسی با آرمانهای انقلاب بود.
فیدل کاسترو به رویداد انقلابی وفادار مانده بود و اگر فقری هم در جامعه حاکم می شد سعی می کرد آن را به صورت عادلانه میان همه جامعه تقسیم کند. او حتی خود لباس کارگری به تن می کرد و در کنار دیگران به کشاورزی می پرداخت تا اگر هزینه ای برای این شرایط وجود داشت برای همگان به صورت یکسان باشد. اما در ایران این روند در عمل مسیر متفاوتی را طی می کرد‌. در اینجا اگر قرار به تحمل فشار اقتصادی و بحران های زیست محیطی بود، اغلب بر گردن توده ها نهاده شد و اگر انتفاعی از این وضعیت جدید صورت می گرفت برای طبقه اقلیت جدید و نوپایی بود که خود را صاحب "رخداد انقلابی" می دانست و حالا آن را به شکل خاصی شکل میداد.
جامعه امروز ایران و کوبا نمودی از چگونگی مواجه با "رخداد انقلاب" انقلاب است.
رخدادی که یکی دو دستی به آن چسبیده تا در همانجا فریز شود و دیگری با تمام قدرت در مسیر استحاله رخداد قدم برداشته است.
کوبا در مواجه با انقلاب مانند مرد عاشقی است که از شدت شیفتگی سالهاست معشوق خود را در خانه زندانی کرده است تا چشم کسی به آن نیفتد، اما ایران در مواجه با انقلاب همانند مردی است که سالهاست معشوق خود را در عزلت و تنهایی رها کرده و با زنی عیاش به تفریح رفته است‌.


@Kajhnegaristan