این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
سنگقبرها و مسئلهی جاودانگی. ✍محمدمهدی اردبیلی …۱
سنگقبرها و مسئلهی جاودانگی
✍محمدمهدی اردبیلی
۱. سنگ قبر هرچند میکوشد تا خود را نمادِ مرگ نشان دهد، اما سودای حیاتی جاودان را در سر میپروراند. این جاودانگی نه تنها از طریق عملکرد انتزاعیِ نامها، بلکه به مادیترین شیوهی ممکن و به میانجیِ دمِدستیترین و بیجانترین موجود، یعنی "سنگ" تحقق مییابد. جاودانگی سنگها، سودای جاودانگیِ نفوس را در خود دارد. و این خود گواهی است بر این حقیقت انکارناپذیر که راه بقای روح از استخوان (در مقام تنها بازمانده از بدنِ فرد) میگذرد، از سختترین سنگها و صُلبترین نهادها ...
۲. قبرها از سنگاند، زیرا سنگها بناست جبرانکنندهی فناپذیریِ جسم باشند. به بیان دیگر، "میل به جاودانگی"، به واسطهی عجزش از تکیه زدن بر بدنِ مادیِ نابودشونده و نیز عجزش از تصدیقِ عینی (ابژکتیوِ) ایدهی ناملموس بقای روح، از آغاز تاریخ، به دنبال پایدارترین تجلیِ مادی برای اثبات بقای خویش بوده است و چه مادهای پایدارتر از سنگ که حتی قابلیت درجِ انتزاعیترین میانجیِ تضمینکنندهی جاودانگیِ شخص بر خود را دارد: یعنی توانایی درجِ نام را؟
اما اگر سنگها زیر بارِ این مسئولیت خطیر کمر خم کنند چه؟
خوشخیالیِ جاودانگیِ شخصی را این واقعیت بر هم میزند که حتی سنگها نیز نابود میشوند. سنگهای شکسته و فرسوده در گورستانها، که چنان تحت تاثیر عوامل اقلیمی و انسانی شسته و تخریب شدهاند که دیگر توان حفظ نامها را ندارند، خود نمایشی دیگر از شکست پروژهی میل به جاودانگی شخصی در انسانهاست.
۳. میدانیم که صدای حقیقتِ نفیکننده در قبرستانها رساتر شنیده میشود. اما باید از دچار شدن به رمانتیسمِ اگزیستانسیالیستی رایج درباره قبرستان در مقام امری زیباییشناختی و نیز در مقام مکانِ مواجههی اصیل با مرگ (به معنای هایدگری یا در سنت عرفانی) آن اجتناب کرد. قبرستان کارکردی دوگانه دارد. از یک سو، هشداردهندهی مرگ و پایان توهمِ فرد است؛ اما از سوی دیگر، قبرستانها، از مقبرههای عظیم فراعنه گرفته تا سادهترین سنگ قبرها، بارزترین نمادِ تاریخیِ شکست امید افراد به جاودانگی فردی نیز به شمار میروند. این امید کاذب، بیش از همیشه، خود را در تصاویر روی گورها و نام و عناوین اغراقشده یا حتی جنس مرغوب و ارتفاع سنگ قبرها نشان میدهد. اما عملاً از فرد چه میماند جز توهمِ جاودانگیِ نامی بر سنگقبری که دیگر حتی از پس تحمل همان نام هم برنمیآید؟ پس اگر حقیقتی رهاییبخش نیز در گورستان باشد _که هست _ بیش از همه، در گورهای بینام یا مخدوشی یافت میشود که تجلیِ ناپدیدشوندگی و اضمحلالِ فردند. اگر جاودانگیای هم در کار باشد، نه در حفظ و بقای فرد، بلکه در اضمحلالِ جاودانهی اوست تا ابد...
@Kajhnegaristan