چند بار این گفته‌ی هگل را آورده‌ام و تکرار اش را در نسبت با وضع خودمان، مفید می‌دانم:

#یادداشت
✍ علی سروش کیا


تا هنگامی که طرف مقابل ، قادر است ما را به عصبانیت و یاس سوق دهد ، یعنی ابتکار عمل دست او است . چند بار این گفته ی هگل را آورده ام و تکرار اش را در نسبت با وضع خودمان ، مفید می دانم :
«شتاب ، طلب محال است» .
به احتمال قریب به یقین ، شاید گفته شود آیا چهل سال صبر کردن ، کفایت نمی کند؟ هنوز هم باید صبر کرد؟
ما ، این چهل سال را ، نه صبر ، که شتاب کرده ایم . صبر ، ناظر است به شناخت شرایط و مقاومت برنامه دار برای فایق آمدن بر آن . شتاب ، یعنی ، خواست امکان یا موقعیتی به دور از لحاظ کردن الزامات آن . وقتی شتاب می کنیم ، فرصت های پیش رو را نه معماری ، که ویران می کنیم .
معمول است که می گویند عجله کار شیطان است . یعنی شیطان ، به میان جی صبر ، ما را به عجله سوق می دهد : راز موفقیت شیطان .
یا از قول مولوی (اگر اشتباه نکرده باشم) ، گفته می شود گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم . وقتی طرف مقابل ، صبر را از ما می گیرد ، قاعده را بر حسب ظاهر ، معکوس می کند . یعنی از شتاب و بی تابی ما ، حلوا می سازد .
پرهیز از شتاب و دوری جستن از واکنش های احساسی و همه را سر و ته ، یک کرباس خواندن ، ملازمه با شناخت شرایط ، رویکرد برنامه محور و به اجرا در آوردن آن از رهگذر صبر در معنای مقاومت ورزی است . در جایی که امر ثابت آن ، تسلسل بحران است ، وجه غالب نگاه ها و رفتارها ، میل یا حتی محکوم به روز مرگی است . از یک زاویه ، فرقی هم نمی کند ، هم جامعه و هم حاکمیت ، تابع روز مرگی می شوند . هیچ کدام ، ولو آن که نافی هم هم باشند ، قادر به انجام برنامه های کوتاه مدت و درازمدت نیستند . اگر این ساختار ، در شکل کلان دیده شود ، همان قدر که حکومت ممکن است بر بستر خلق بحران ، تمهید شدن بقا و دوام خود را تصور ببرد ، کلیت جامعه ، از ناقدین و نافیان وضع موجود تا مدافعین و محافظین آن ، در چارچوب مکانیسمی بیرونی که منبع تغذیه اش ، ساختار و شرایط داخلی است ، در شکل کلان بحران آفرینی می کند و از قبل آن ، منافع خود را پاسداری می کند . چنین است که کودتای ۲۸مرداد و انقلاب ۲۲ بهمن ، اگر چه دو چیز متناقض هستند ، اما در سمت عقیم نگه داشتن جامعه و غارت شدن آن ثمر می دهد . این نتیجه گیری ممکن است ، مایوس کننده باشد . اما همان طور که سرمایه ی بنیادی هر کشوری ، نیروی انسانی آن است ، منبع شکست و یاس هر ملتی هم بیش پ پیش از هر چیز ، ریشه درنا آگاهی ، کم آگاهی و آگاهی های غیر بنیادی و غلط دارد . صرف خواستن و شور احساسی در پیرامون آن داشتن ، مشکلی را حل نمی کند .


@Kajhnegaristan