با.. نگاهی متفاوت به سئوال &aposچرا ایرانی‌ها به اعتراض بر می‌خیزند؟ &apos

#گفتگویی با #مقصود_فراستخواه

نگاهی متفاوت به سئوال 'چرا ایرانی‌ها به اعتراض بر می‌خیزند؟'

قسمت_دوم

نتیجه این وضع، انباشته شدن مطالبات و خواسته‌های این "دیگری" هاست که رفته رفته حالت انفجاری به خود می‌گیرد. بخش‌هائی از گروه‌های چهارگانه فوق با یکدیگر ائتلافی سازمان نیافته می‌کنند و چون هیچ امیدی به شناسائی حقوق خود از سوی حکومت ندارند سر به شورش بر می‌دارند و طبیعی است که دست به خشونت هم بزنند.
وقتی از فراستخواه سئوال می شود که این "غیریت‌"یا "دیگری" سازی با چه ساز و کارهایی شکل می‌گیرد وی می‌گوید: "امنیتی کردن فضا یکی از ساز و کارهای آن است. اما هژمونی (سلطه) با خودش ضدهژمون به همراه می‌آورد. ضدهژمون هم همان خشونت و اعتراض نامنظم غیرسازنده است ولی متأسفانه راه دیگری باقی نمی‌گذاریم. ... دوگانه‌هایی مثل "حق و باطل"، "اسلام - کفر" و "ناب و التقاطی" هم یکی از این ساز و کارهاست. مثلا من می‌گویم من حق هستم یا ناب فکر می‌کنم و شما التقاطی یا باطل هستید. یک ساز و کار دیگر، خودشیفتگی مفرط ماست. خودشیفتگی هم غیریت‌سازی می‌کند. یعنی من احساس می کنم همه به حقانیت من قائلند ... احساس تولیت به یک دین، سرزمین، فرهنگ، تاریخ و هویت به این معنی که من خودرا متولی یا نگهبان یک هویت یا دین بدانم (نیز) سازوکار دیگری ساختن هستند. انحصارات مالی، رانت‌ها و تمامیت‌خواهی نیز همین نقش را ایفا می‌کند."

فراستخواه می‌گوید که "در ایران یقه سفید‌هایی داریم که به طبقات ممتاز تبدیل شده‌اند. من این یقه سفیدها را هم به سه دسته تقسیم می‌کنم. ‌یقه سفیدهای بوروکرات (کسانی که در درون دولت مشغول بکارند)، یقه سفیدهای تکنوکرات و یقه سفیدهای تئوکرات که روحانیون حکومتی و قدرتمند ذیل آخری قرار می‌گیرند".

فراستخواه استدلال می‌کند که رسانه ملی در ایجاد شکاف بین حکومت و "دیگری" ها نقش عمده‌ای ایفا کرده "رسانه ای که قبلا در آن به معترضین گفتند بزغاله، خس و خاشاک یا فریب خوردگان دشمنان خارجی".

به نظر این جامعه شناس "در اتفاقات اخیر، مجموعه‌ای از خشم، احساس نابرابری، دیده نشدن، از دست دادن عزت نفس، احساس بی‌نصیبی از بخت‌های زندگی و ناامیدی نسبت به آینده به صورت اجتماعی و غیرسازمان یافته ظهور پیدا کرد".

فراستخواه به این نکته می‌پردازد که ایران کشوری است که به لحاظ درآمد ناخالص داخلی رتبه‌ ۲۷ دنیا را طبق آمار ۲۰۱۷دارد. یعنی یکی از کشورهای ثروتمند جهان به حساب می‌آید". اما اضافه می‌کند که "در شاخص نیکبختی اجتماعی در رتبه ۱۰۸ و در روند رشد ده سال اخیر در رتبه بدتر از این یعنی ۱۱۲هستیم. پس معلوم است که مدیریت ثروت، تقسیم منابع، برنامه ریزی برای حقوق رفاه اجتماعی و برخورداری شهروندان از بخت‌های اجتماعی ایراد دارد. بعد ما نارحت هم هستیم چرا عده ای شورش می‌کنند".

فراستخواه نهایتا نتیجه می‌گیرد که "انباشت نارضایتی‌ها ... در جامعه مرتب منعقد می‌شود. احساس نابرابری، سلب حقوق و به رسمیت شناخته نشدن. …" او سپس پیش‌بینی‌ای می‌کند که می‌تواند برای ارکان قدرت در ایران هشدار دهنده باشد و آن این است که "اگر حکمرانی خوبی صورت نگیرد و در رفتار حکمرانی تجدید نظر نشود ممکن است به regime change (تغییر رژیم) منجر شود که من آن را به ضرر مصالح عمومی کشور می‌دانم."

این استاد دانشگاه، نظریه‌ای ردیکال را برای جلوگیری از انفجارهای اعتراضی در آینده مطرح کرده و می‌گوید : ".بهترین شانس ایران اینست که حکومت پوست بیندازد، یعنی در رفتار خود در چارچوب‌های حکمرانی تجدید نظر اساسی کند…. باید اجازه داد که تهی دستان در درجه اول دیده شوند".

فراستخواه هشدار می‌دهد که در صورت عدم اقدام به اصلاحات گسترده "خطر سوریه ای شدن یا عراقیزه شدن ایران چیز بعیدی نیست".
قسمت دوم . پایان

@Kajhnegaristan