این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
📄 نوشتاری در ضرورت روانکاوی؛ در فضیلت گفتن.. «علی نیکجو» …▫️▪️قسمت اول
📄 نوشتاری در ضرورت روانکاوی؛ در فضیلت گفتن
"علی نیکجو"
▫️▪️قسمت اول
📄نخست، فرهنگ و تاریخ ایرانیان مستقیم و غیرمستقیم، مردمان این دیار را دعوت به سکوت میکند. سنت دینی، ادبیات عرفانی، ادبیات فولکلوریک و تاریخ اقتدارگرای این مرزوبوم، ناخودآگاه جمعی ایرانیان را بر میمنت سکوت و صولت صمت رهنمون ساخته است. از این منظر شاید پر بیراه نباشد طعنهای که در کنفرانس بوستون به رواندرمانگر و سایکوآنالیست ایرانی زدهاند: «ایرانیها مگر میتوانند تداعی آزاد (Free association) کنند.» (همایونپور، 2012)
گزارههای متعددی ما را به نگفتن فرامیخواند:
📄1ـ1ـ در سنت دینی ـ عرفانی مستندات فراوانی امر بر كنترل زبان میکند. روایات متعددی است که:
«هر کس ساکتتر باشد، سالمتر است»
یا از امام جعفر صادق (ع) آورده شده: «سکوت، کلید هر گونه راحت و آسایش دنیوی و اخروی است...
برای شخص جاهل، پرده ساتر و برای عالم زینت است. با سکوت سختی قلب و قساوت دل برطرف میشود.»(1)
📄 نقل شده که: «برخی اصحاب حضرت رسول سنگ در دهان میگذاشتند و آنگاه که میخواستند سخن بگویند، تأمل میکردند که آیا برای رضای خدا و در جهت وظیفه الهی است یا خیر؟ اگر چنین میپنداشتند، سنگ را از دهان بیرون آورده، سخن میگفتند».(2)
📄 سنت عرفانی نیز یکی از راههای رسیدن به مقامهای بالای معنوی را در گوشهنشینی، عزلتجویی و زبان در کامکشیدن میداند. در منظر عرفا زبان مانع و دافع عروج است و مسیر رهایی با مرکب صمت طی میشود. این یک نظر غالب در میان اهل عرفان است که متوسطان جامعه (عموم مردم) قادر به شناخت رضا و خشم الهی نیستند.
📄 اکثریت مردم نميتوانند تشخیص دهند که کدام سخن موجب نورانیت باطن میشود و کدامیک به ظلمت درون میافزاید.
این امری است که از عهده اولیای خدا برمیآید، از آنرو بهتر آن است که عوام کمتر سخن بگویند:
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو خود پیش مگوی
گوشِ تو دو دادند و زبانِ تو یکی
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
آن را که زبان دهند، دیده ندهند
وآن را که دهند دیده، خاموش کنند
یعنی آن کس که زبان میگشاید، چشم حقیقتبین ندارد. دیدهگشایی بر عالم غیب ملازم با دوختن دهان و بستن زبان است. این پارادایم در ادبیات عرفانی بارها تکرار شده است:
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
یا:
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
آن را که خبری شد، خبری باز نیامد
✔️ ادامه دارد...
@Kajhnegaristan