نشسته‌اند …خط ۲۹. خط ۳۰

نشسته‌اند.

خط ۲۹. و همه پادشاهانِ سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» (دریای مدیترانه) تا «دریای پایین» (خلیج فارس)، همهٔ مردمِ سرزمین‌های دوردست، همهٔ پادشاهانِ «اموری» (اَ - مور - ری - ای)، همهٔ چادرنشینان،

خط ۳۰. مرا خراج گذاردند و در بابـِل بر پاهایمن بوسه زدند. از ... تا «آشور» (اَش-شور) و «شوش» (شو-شَن)

خط ۳۱. من شهرهای «آگادِه» (اَ-گـَ-دِه)، «اِشنونا» (اِش-نو-نَک)، «زَمبان» (زَ-اَم-بـَ-اَن)، «مِتورنو» (مـِ-تور-نو)، «دیر» (دِ-ایر)، سرزمینِ «گوتیان» و شهرهای کهنِ آن‌سوی «دجله» (ای-دیک-لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.

خط ۳۲. فرمان دادم تمامِ نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همهٔ خدایانِ این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همهٔ مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویرانِ آنان را آباد کردم. همهٔ مردم را به همبستگی، فرا خواندم.

خط ۳۳. هم‌چنین پیکرهٔ خدایانِ سومر و اَکـَّد را که نـَبونعید بدونِ واهمه از خدای بزرگ به بابـِل آورده بود؛ به خشنودی مَـردوخ به شادی و خرّمی.

خط ۳۴. به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم، بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدّسِ نخستین‌شان بازگرداندم،

خط ۳۵. هر روز در پیشگاهِ خدای بزرگ، برایم خواستارِ زندگانیِ بلند باشند. بشود که سخنانِ پربرکت و نیک‌خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَـردوخ بگویند: «به کوروش‌شاه، پادشاهی که تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند، ارزانی‌دار.»

خط ۳۶. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابـِل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم...

خط ۳۷. ... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوتران...

خط ۳۸. ... باروی بزرگ شهر بابـِل بنام «ایمگور-اِنلیل» (ایم-گور-اِن-لیل) را استوار گردانیدم ...

خط ۳۹.... دیوار آجری خندق شهر را،

خط ۴۰ ... که هیچ‌یک از شاهان پیشین (کار ساخت دیوار را) با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند...

خط ۴۱. ... به انجام رسانیدم.

خط ۴۲. دروازه‌هایی بزرگ برای آن‌ها گذاشتم با درهایی از چوب سِدر و روکشی از مفرغ...

خط ۴۳. ... کتیبه‌ای از پادشاهی پیش از من بنام «آشور بانی‌پال» (آش - شور - با - نی - اَپ - لی)

خط ۴۴. ...

خط ۴۵. ... برای همیشه!