سیاست، جامعه، فرهنگ، اقتصاد و دانشگاه در آلمان و اتحادیه اروپا ✔ همین آی دی در اینستاگرام 📚مشاوره تحصیلی و اجرای طرحهای پژوهشی، ترجمه کتب و مقالات تخصصی در حوزه علوم انسانی ✔ تبلیغات ارتباط با ما: @dachstudien1
سخنرانی دکتر منوچهر هزارخانی علیه سانسور در سال ۱۳۵۶. شب دوم از شبهای شعر گوته.. دوستان عزیز
سخنرانی دکتر منوچهر هزارخانی علیه سانسور در سال 1356
شب دوم از شب های شعر گوته
دوستان عزیز
طی این چند ماهی که از فعالیت مجدد کانون نویسندگان میگذرد، هرچند دولت گذشته و دولت کنونی پاسخی مستقیم به هیچیک از نامههای کانون نویسندگان ندادهاند، اظهار نظرها و نوشتههایی توسط پارهای مقامات دولتی یا مطبوعات انتشار یافته است که میتوان آنها را موضعگیری غیرمستقیم مقامات دولتی در برابر خواستهای کانون دانست. در این چند دقیقه وقتی که در اختیار من گذاشته شده است، کوشش خواهم کرد به مجموعۀ آنها پاسخ دهم.
این نظرها هرچند با یکدیگر اختلاف و گاه تضاد دارند، همه از سرچشمۀ واحد پاترنالیسم میجوشند یا در زیر پوشش آن قرار میگیرند. در هیچ یک سخن از حق آزادی اندیشه و بیان نیست. دست بالا از نوعی ضرورت تخفیف سانسور و بلامانع بودن کاهش نسبی و کنترل قلمها صحبت شده است. عدهای در مقام قیم مردم، تشخیص دادهاند که این کودک به درجهای از «بلوغ» رسیده است که بتوان «آزادیهایی» به او داد. عدهای دیگر این کودک را همچنان «نابالغ» و نیازمند «راهنمایی» و «ارشاد» میدانند.
عدهای به شیوۀ مرضیۀ سنتی خود منکر همه چیز شدهاند. مثلاً یکی از مقامات عالیرتبۀ دولت سابق که از قضا ریاست عالی بعضی «ژوریهای هنری» را هم عهدهدار بوده و هست، اظهار نظر کرده است که: «ملت ایران همیشه از آزادی اندیشه و بیان برخوردار بوده است. تظاهرات فرهنگی و هنری نیز در ایران آزاد بوده و هست و نباید در این زمینه شدت عمل بهخرج دهیم و تظاهرات را کنترل کنیم. البته دولت هر وقت بخواهد مسائل دقیقتر و بهتر انجام شود، کنترل بیشتری در این مسائل انجام میدهد. دولت همیشه بیدار است و همین بیداری است که امکانِ وجودِ اینگونه آزادیها را به افراد میدهد.» بسیار خوب وزیر هنرشناس! معلوممان شد که آزادی شما یک حق نیست، صدقهسری است که دولت به اتکای «بیداری» خود به افراد میدهد ـ و بهتر بود میگفتید عطا میفرماید. این مقام عالیرتبه، گویا به اقتضای سِمَت رسمی خود، برنامهریزی اقتصادی را با تظاهرات فرهنگی و هنری اشتباه کردهاند و تصور میکنند که فعالیت هنری و فرهنگی نیز زمینهای از فعالیت اقتصادی «بخش خصوصی» است که باید زیر کنترل دولت قرارگیرد، «تا مسائل دقیقتر و بهتر انجام شود»
پارهای از دوستان عزیز من در اینجا میتوانند به شما بگویند که «وقتی مسائل دقیقتر و بهتر انجام میشوند» چه بلایی به سر هنرمند میآید! یا شاید ایشان فعالیتهای فرهنگی و هنری را نوعی «قاچاق قابل تحمل» فرض میکنند و از این روست که عقیده دارند «این بیداری» دولت است که امکان وجود این گونه آزادیها را به افراد میدهد» شما بگویید چنین برداشتی از «آزادی» اگر عصارۀ مجسم خودسری نیست، پس چیست؟
در گروهی دیگر از اظهار نظرها، که به ویژه در روزنامهها به صورت مقاله و بحث اجتماعی منعکس گردیده، به وجود سانسور اعتراف شده، ولی به لحنی کینهتوزانه نسبت به نویسندگان و هنرمندان، ادعا شده است که باید موانع را برداشت تا آنان رسوا شوند. جریدۀ شریفۀ کثیرالانتشاری در یکی از بحثهای «هنرمندانۀ» خود نوشت: «هماکنون نویسندهنماهایی را میشناسیم، که شبها بعد از خالی کردن بطریهای خود، در جمع حواریون میگویند: بله آقا، نمیگذارند نوابغ حرفشان را بزنند. همۀ این «نوابغ» ادعایی آثاری منتشر کردهاند و برای همه معلوم است که چندمرده حلاجاند. چرا باید به آنها امکان داد که دکانهای سوت و کور خود را رونق بخشند و خود را نویسنده یا شاعر جا بزنند؟… مردم ما به آن حد از بلوغ اجتماعی رسیدهاند که فریب کلیشههای عهد بوق، حقهبازیهای شِبهِ فلسفی، تزویرهای خاص آخوندهای کافهتریایی و طبلهای بلند بانگِ در باطن هیچ را نخورند.»
واقعاً که از این بیشتر نمیتوان به نویسندگان لطف داشت و تمام خصائل و سجایای خویش را یکجا به آنان پیشکش کرد؛ ولی بدبختی را بنگر که چه نمونههای «متانت» و «عفت قلمی» ادعای ارشاد و قیمومیت ما را دارند!
باز همان جریدۀ شریفه ـ و لابد به همان قلم «نجیب» و «عفیف» ـ چندی بعد در این باره نوشت: «بدیهی است که در آغاز کار، حرف مفت بسیار زده خواهد شد. گرایشهای وجهالملهنمایی و ننه من غریبم بازیهای سنتی وجود خواهد داشت و خیلیها بیشه را به خاطر درختانش نخواهند دید… اشتباهات و سوءاستفادههای فردی کوتاهبینانۀ بعضی افراد از فضای تازۀ گفتوشنود، نباید سبب شود که سلامت و ضرورت اصل کار مورد تردید قرار گیرد… اگر به راستی دنبال گفتوشنود هستیم، میبایست لغزشها و انحرافهای اجتنابناپذیر اولیه را نیز تحمل کنیم. حتی اگر شخصاً و به نحوی غیر عادلانه و در متنی از غرضورزی یا بی شعوری مورد حمله قرار گیریم، باز هم میبایست که به دفاع از آزادی بیان و قلم ادامه دهیم.»