داستانهای روزنامه طنز بی قانون
فیلم به انتهای خود رسیده بود.. هیچکس از زندان خارج نشده و همه به سلولهای خود برگشته بودند
فیلم به انتهای خود رسیده بود.
هیچکس از زندان خارج نشده و همه به سلولهای خود برگشته بودند. سکانس آخر، نمایی رقتبار از شهر دود زدهای بود که همه در آن ماسک زده و عجله داشتند. پرستارها از جا برخواستند و با شدت فیلم را تشویق کردند. چنان تشویق بیامانی که کلیههای مرا دوباره به پرکاری دعوت کرد. ژولیده از جایش برخواست و به احساسات حضار پاسخ داد. چند بار تعظیم کرد و تا کمر خم شد. شلوار کارگردان، بهطور اخص ران پای چپ، از شدت خاراندن، رنگ و رو رفته شده بود. مثل همین الان که داشت خود را بیوقفه میخاراند.
ادامه دارد...
🔻🔻🔻
روزنامهی طنز بیقانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@dastanbighanoon
#ديوانه_ها_در_نميزنند