داستانهای روزنامه طنز بی قانون
خلاصه بورژین ساعتها تصویر اکتیو و کوشایی از خودش ساخت و به دریا غالب کرد و همه چیز خوب پیش رفت و شبش بورژین خواب راحتی داشت
خلاصه بورژین ساعتها تصویر اکتیو و کوشایی از خودش ساخت و به دریا غالب کرد و همه چیز خوب پیش رفت و شبش بورژین خواب راحتی داشت. اما متاسفانه در نهایت بورژین و دریا ازدواج کردند.. فردای ازدواج تازه بورژین Load شد که ای بابا، از حالا مجبور است عین آن تصویر مزخرفی که برای دریا ساخته زندگی کند... فکر اینجایش را نکرده بود. حالا صبح زود بیدار شدن و کل شب سمفونی گوش دادن رو میشد تحمل کرد، ولی موبایل و لپتاپ نداشتن رو چی کار میکرد؟ این هم هیچی اصلا. گربه چی؟ بورژین فوبیای گربه داشت. حالا بماند که عاشق بچه و مهاجرت و جواد یساری و خواب هم بود. بورژین با خودش فکر کرد نباید جا بزند. و از شما چه پنهان حدود دو هفته توانست شبیه وعدههایش زندگی کند. اما در ابتدای هفته سوم وقتی دریا چند ساعت مشغول غیبت کردن پشت سر همه حاضرین در مراسم عروسی بود، بورژین مچش را گرفت و بعد اعتراف کرد که خیلی از حرفهایی که پیش از ازدواج زده چرت و پرت بوده و او هم عین سیاستمدارها فقط دنبال رای دریا بوده و به بعد از انتخابات اصلا فکر نکردهبود. آن شب یکی از بزرگترین دعواهای تاریخ خاورمیانه بین بورژین و دریا رخ داد و فردایش از هم طلاق نگرفتند... یعنی هنوز هم طلاق نگرفتن. هر دو با پشتکار زیادی مشغول نابود کردن روزهای همدیگه هستند و مرتبا به هم متلک میپرانند و به زندگی نکبتشان ادامه میدهند. جا داره همین جا با هم دعا کنیم حداقل بچهدار نشن!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon