داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ چایت را در سرنگ بنوش. سهیلا ولیزاده | بی قانون.. قبلا زندگی خیلی سادهتر بود
✅ چایت را در سرنگ بنوش
سهیلا ولیزاده | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
میدونین قبلا زندگی خیلی سادهتر بود. کافهها واسه عجیب بودن به همون کم کردن نور در حد لوکیشن فیلمای ترسناک بسنده میکردن. هنوزکسی تصمیم نگرفته بود وسایل انباری رو بریزه تو کافهها.
اما یه موقع به خودمون اومدیم و دیدیم تو یه کافه نشستیم و یه دونه ازاین کاسهها که بچگیمون تو حموم باهاش آب میریختن رو سرمون جلومونه. داشتیم توش سیبزمینی با قارچ میخوریم. هنوز اینرو هضم نکرده بودیم که نوشیدنی تو شیشه مربا با دسته جارويی به عنوان نی و پیتزایی که تو کفه ترازو سرو میشد، مرزهای کول بودن رو جابهجا کرد.
ولی از یه جا به بعد وضعیت به حد بحران رسید وقتی که نمیدونستی طرز استفاده از این چیزیی که به عنوان موهیتو برات آوردن دقیقا چجوریه. یعنی اگه میخواستی اولین قرار رو تو کافه بذاری حتما باید قبلش یه دوره آموزشی فشرده، میگذروندی.
اخیرا به دعوت دوستی یه رستورانی رفته بودم که صاحبش تصمیم گرفته بود ثابت کنه رییس کیه و کافههای خاص قبل از اون سوءتفاهمی بیش نبودن. پس با الهام از بازیهای بچگی، رستوران رو به سبک بیمارستان طراحی کرده بود.
وقتی گارسون با روپوش پزشکی غذا رو آورد، چنان تجهیزات پزشکی کاملی گذاشت روي میز که هر آن منتظر بودم بیهوشم کنه و بیان یه پنس تو شکمم جا بذارن.
اما وقتی سفارش عزیزم رو داخل اون وسایل دیدم، بهم ریختم. خواستم بگم من با اون سرنگی که شما توش سس ریختی خاطره بد دارم، یهو دیدم یه رسیور از جیبش درآورد و سوپمرو ریخت توش. بقیشرو نفهمیدم چی شد دیگه؛ چون هیچوقت مرحله سرنگ به بعد رو ندیدم و همیشه تو این مرحله از هوش میرم.
خلاصه اینکه اگه تو بیمارستان کار میکنین یا بستری بودین سعی کنین اینجور رستورانها نرید مگه اینکه دانشجوی سال پایین پزشکی باشین و عاشق دکتر بازی.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon