✅ درباره یک مخاطب خاص نما. مهدیسا صفری‌خواه | بی قانون

✅ درباره یک مخاطب خاص نما
مهدیسا صفری‌خواه | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

همیشه دلم می‌خواست بهش پیامک بدم که مواظب خوبیات باش یا چشم‌های تو پایتخت قلب منه یا آفتابت را از من دریغ نکن، حتی یه بار آخری رو امتحان کردم که با مشکلی مشابه هکسره، نتیجه فاجعه بود. جواب داد سر راه شلنگ می‌خرم نگران نباش.
در بقیه موارد هم پیامک‌هامون به این موارد منتج شد. (خودم هم فکر نمی‌کردم یه روزی از این فعل منتج شد،استفاده کنم.
شما هم اگر با شروع حکومت مهرماهی‌ها تا انقراض حکومت آذرماهی‌ها دايم در حالت سرماخوردگی بودین، هر فعلی که به ذهنتون می‌رسید رو روهوا می‌زدین.) داشتم می‌گفتم، لیست خریدمون هر روزمون شامل این موارد می‌شد. لیست خرید خونه، لیست به‌روز شده خرید خونه، لیست خرید با حذف رب، لیست خرید با حذف گوشت، لیست خرید با حذف سی دی سریال ممنوعه. آدم پیامک بده‌ای نیستم. معتقدم گره‌ای که با دندون باز می‌شه رو چرا با دست باید باز کرد. وقتی در موقعیت ارسال پیامک قرار می‌گیرم. «فیل تر شکن» رو روشن می‌کنم و به تلگرام وصل می‌شم و پیامکم رو می‌فرستم.
اون آدم پیامک سین نکنیه. از این‌ها که می‌خوای کله‌شون رو بکوبی به دیوار. به این اداهاش میاد که آدم سرشلوغی باشه اما نیست. واقعیت اینه که آدم به‌شدت صرفه‌جوییه. باورتون می‌شه بعد از مصرف اینترنت، روی علامت وای‌فای گوشی‌ش می‌زنه و خاموشش می‌کنه؟! چندبار بهش گفتم چرا خاموشش می‌کنی چراغ دستشویی نیس که باید خاموش کنی اما از پاسخ باز موند. به‌جاش در کابینت‌ها و کشوها و کمد رو همیشه باز می‌ذاره.
این پارادکس‌هاش اون اوایل ازدواج برام خیلی جذاب بود اما الان می‌تونم تو یکی از اون قفسه‌ها بذارمش و دو روز بهش آب و غذا ندم تا حساب کار دستش بیاد اما بعد که بیشتر بهش فکر می‌کنم به‌خودم می‌گم نبستن در قفسه‌ها، یه سندرم مردونه‌است. نبستن در قفسه‌ها، یه سندرم مردونه‌است. نبستن در قفسه‌ها، یه سندرم مردونه‌ است. بعد سه خط دیگه هم همین جمله رو می‌نویسم و توییتش می‌کنم. توییتم فیواستار می‌شه و ظاهراً روزم ساخته می‌شه. بهتر از اینه که باهاش چونه بزنم سر بستن و نبستن در کابینت و قفسه‌ها. حس می‌کنم این‌جوری دنیا رو هم متوجه مشکلات جهانی دوران پس از ازدواج کردم.
آدم دیگه از جون توییتر چی می‌خواد جز همین رسوندن صدای اعتراضش به گوش دنیا. در حالی‌که کوت می‌شم جاج می‌شم، فحش می‌خورم و به جنسیت زدگی و این برچسب‌ها متهم می‌شم اون همچنان وای‌فایش رو خاموش کرده. گوشی‌اش رو فلایت کرده و در یه جهان موازی دیگه اخبار گوش می‌کنه و هر از گاهی گوینده اخبار رو با الفاظی مثل برو بابا، جون خودت، چرت نگو، مورد عنایت قرار می‌ده. بعد هم به نشونه اعتراض برق توالت رو روشن می‌ذاره و تا صبح از استرس خوابش نمی‌بره. حوالی ساعت سه برق رو خاموش می‌کنه.
من اگر جای رسانه‌های دنیا بودم این اعتراض رو پوشش می‌دادم. برای اون مثل اینه که روی تخته میخ مرتاض‌های هندی سه ساعت تمام بخوابه. خدا رو شکر می‌کنم که از دست من شاکی نیس.
به این فکر می‌کنم که اگر قرار باشه در همه کابینت‌ها و کشوها و کمدهابرای یه ربع متوالی باز بمونه چه فشار روانی رو باید تحمل کنم.
من به توییتم فکر می‌کنم. می‌ترسم از اینکه گام بعدیش زدن اتو به برق ساعت هشت شب باشه. به‌خودم می‌گم یعنی این قدر تباه شده؟ جوابی ندارم. هنوز ریتوییت می‌شم. می‌گه نورگوشی لعنتی‌ات رو خاموش کن. پتو رو می‌کشه روی سرش و خودش رو کفن پیچ‌ طور می‌کنه و می‌خوابه. در سه شماره می‌خوابه زودتر از وقتی که قراره داروی بیهوشی اثر کنه. من مثل جغد به سقف زل می‌زنم و ادای زندگی به فنا رفته‌ها را در میارم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon