داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ زباننفهم روسزبان: دوم؛ زعان اوسی. زهرا فرنیا | بی قانون
✅ زباننفهم روسزبان: دوم؛ زعان اوسی
زهرا فرنیا | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
«در قسمت قبل گفتم از نظر خودم خوشبختانه اما از نظر اطرافیانم متاسفانه، در رشته زبان روسی دانشگاه تهران قبول شدم».
هیچوقت آنقدر خوب نیستید که در میهمانی فامیل بیایند و بحث را با :«عزیزم چقدر پوستت خوب شده» یا «چیکار میکنی انقدر خوشهیکل میشی» شروع کنند. (در آن صورت قطعا شما مزخرفترین و حرصدرآرترین موجود فامیلید). یکدفعه میپرند سر اصل مطلب، همان کلیشههای سابق. ازدواج نکرده باشی میپرسند: «کی ازدواج میکنی»، بعدش «کی بچهدار میشی» بعدش «کی دومی رو میآوری؟» دومی را هم که بیاری همین روند به عقب برمیگردد که: «ماشالا چه حوصلهای داشتی که دومی رو آوردی!» اینها اگر نبودند، میهمانیها با یک شام و دسر خوشمزه، در سکوت کامل به سر میرسیدند اما همینها دو دقیقه زبان به دهان نمیگیرند و میپرسند:« خب عزیزم دانشگاه چی میخونی؟»
فرمول تلفظ رشته و دانشگاه من بسیار ساده و حساس است. بخشیاش که مربوط به دانشگاه تهران است را با صدای بلند و رسا میگویم و رشته را با تُن صدای کاملا نزولی، چیزی شبیه «زعان اوسی» آن هم در حالیکه حواسم جای دیگریست.
اما فامیل ما که کلا تحصیلات تکمیلی ندارد ولی از نظر افاده کاملا تکمیل است، قطعا با شنیدن اسم دانشگاه تهران آن هم برای پخمهای مثل من، از خودش تاحدودی مایوس میشود و میرود سراغ نقطه ضعف. همان قسمت «زعان اوسی»ای که آرام تلفظش کردم.
- ببخشید عزیزم دانشگاه تهران... چی؟
لفظ «زبان روسی» بیشتر شبیه این است که بگویی میروم کلاس زبان. چیزی که شبیه رشته دانشگاهش بکند، یک سری پس و پیشهاست که در نظر عامه از ضایع بودنش میکاهد. پس گفتم: «زبان و ادبیات روسی و اسلاوی» خودتان قضاوت کنید. اصلا این دو رشته کاملا متفاوت به نظر نمیرسند؟ نه؟ نمیرسند؟ بله از نظر فامیل ما هم متفاوت به نظر نمیرسید چون بعد از ایموجیهای مختلفی که یکدفعه در صورتشان نمایان شد، تازه محاصرهام کردند و سوالهایشان یکی یکی شروع شد. مثلا میپرسیدند: «به نظرت زبان رو نمیشه کلاس زبان خوند؟ در کنارش یه مهندس موفق بود که دوتا زبان بلده» بله عزیزم. چرا نشود؟ چهارسال متوالی، بیست ساعت در هفته زبان روسی بخوانی در دانشگاه، دقیقا مثل این است که هفتهای دو ساعت بروی کلاس زبان. اما اینها را نمیشود گفت. از وقتی که شروع به خواندن روسی کردم، احساس میکنم رفتارم، بیانگر رفتار یک روس است و حالا مسئولیت سنگینتری بر عهده دارم. به خاطر همین در جواب سوال: «حالا چرا روسی؟» نگفتم: «چون میخواهم به قبر اجداد تکتکتان به روسی بخندم» گفتم: «چون واقعا علاقه دارم» و در جواب اینکه: «حالا تو انگلیسیت کامله که رفتی سراغ روسی؟» نگفتم: «بله، الان میتونم به دو زبان خارجی به قبر اجداد تکتکتان بخندم» در عوض گفتم: «نه ولی ایشالا تکمیلش میکنم».
وقتی لودگیهایشان با رشتهام تمام میشود و خودشان هم میفهمند چقدر چرند گفتهاند، شروع میکنند به مثال زدن که: «شوخی میکنیم. ببین پسرخاله من هم علمی کاربردی رشته بازرسی گوشت میخوند، پارسال بورسیه شد رفت آمریکا» با بازرسی گوشت علمی کاربردی، یک دانشجوی زبان دانشگاه تهران را دلداری میدهید؟ (دانشجویان این رشته بدانند دیگر رشتهشان چیست که یک دانشجوی زبان روسی مسخرهاش میکند!)
البته به فامیل خرده نمیگیرم. درهرصورت پدر و مادر من مهندس بودهاند، کلی همین فامیل به پای من زحمت کشیدهاند که تهش بشوم کارشناس روسی؟ شما جای نوه دخترعمه پدربزرگ پدر من بودید، بهتان برنمیخورد؟
در نهایت میهمانی با درخواست میهمانها سر سفره مثل: «داداش اون نمکدون رو لطف میکنی... راستی روسا به نمکدون چی میگن؟» یا «ابراز علاقه به یه خانم روسی چجوریه؟» یا «مستراح رفتن به روسی چی میشه؟» پایان مییابد و این قضیه تا میهمانی بعدی با اعضای جدید تمدید میشود. حالا میفهمم چرا پدر و مادرم خجالت میکشیدند از رشتهام!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon