🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken
✅ ایران وحدتی از کثرات.. ✍ اشکان زارع/ روزنامه اعتماد:
✅ ايران وحدتي از كثرات
✍ اشكان زارع/ روزنامه اعتماد:
🔸 «ايران» مفهومي است كه با توجه به اصول برخاسته از آن بايد در چارچوب فرهنگي، نه نژادي و پديد آمده از سوي غلبه يك گروه بر ديگران، فهميده شود. «ايرانزمين» والد مفاهيم مختلفي در پيرامون خود شد؛ يكي از آنها را ميتوان در چارچوب معناي «ايرانيان» به معني مردماني كه در طول تاريخ اين مِلك، مُلك و حكومت و دولت ساختهاند و مستوجب رخ دادن رويدادهاي تاريخي شدند، فهم كرد. گفته شد كه ايران به معناي مفهومي فرهنگي است، تا سياسي و نژادي، از همين رو مادامي كه در عرصه علوم انساني و انديشه سخن رانده ميشود، بايد به اين موضوع توجه داشت كه مراد از «ايران» اين ايران محصور در مرزهاي سياسي فعلي نيست.
🔶 قدرت فرهنگي ايران كه ريشه در اساطير دارد و سپس در متوني چون اوستا و در ادامه آن وارد انديشه شاهنشاهي ساساني شد، چنان ستبر است كه نقاط پيراموني آن هرچند كه اكنون بناءِ بر قوانين سياسي و بينالملل ملتي داراي دولت به حساب ميآيند، اما در كنشهاي اجتماعي و فرهنگي بدون آنكه بخواهند، عمل به اجراي «آنِ ايراني» ميكنند. زباني كه در كشورهاي اطراف سخن گفته ميشود، مادامي كه ميخواهد به عنوان زبان ملي حامل موضوعات تاريخي و فرهنگي شود، ايراني ميشود. در همان كشور براي برساختن نمادهاي ملي مجبور به روي آوردن به ايرانيترين نمادها، اشخاص و مفاهيم ميشوند. همچنين ميتوان به ثبت جهاني تار نيز در اين مورد اشاره كرد. رجوع به مفاهيم ايراني توسط مكانهاي جدا شده از ايران، اين موضوع را نشان ميدهد كه اين كشورهاي جديدالتاسيس هنوز ذيل ايران تعريف ميشوند.
🔶 اين سرزمينها با اينكه بيرون از ايران سياسي هستند، اما درون «ايرانشهر» و «ايران بزرگ فرهنگي» قرار دارند. اين مكانها مادامي كه بخواهند مفاهيم، شخصيتها و نمادهاي ايراني را از مضموني كه حامل آن هستند، تهي كنند، آن برآيندهاي ايران را مبدل به «ابژه»گردشگري ميكنند، درست شبيه به كاري كه نگاه جهانوطن يونسكو با مادهتاريخ بسياري از كشورها به نام و عنوان ثبت جهاني ميكند. آرامگاه شاعران فارسيزبان و مولاناي بلخي در قونيه براي اهالي اين مرزهاي جديدالتاسيس همين كاركرد را دارد: از«مولانا» فقط رقص سماع را ميفهمند و از «نظامي» قدم زدن در حوالي مقبره برايشان دلنشين است. آنگاه كه گروهي از ايشان بخواهد سطح خود را از برخورد گردشگري با آن مفاهيم كه در سطح گردشگري مسروقاتي بيش نيستند، بالاتر ببرد، ناخواسته ايراني ميشوند، چرا كه موضوعات ملي آنها كه شهرهاند ايرانياند، فيالمثل مولانا كه از شاعران ملي تركيه معرفي ميشود، شاعري فارسيزبان است و هر آنكس كه بخواهد از دايره تنگ عوامانه گردشگري در برخورد با مولانا بيرون جهد بايد فارسي بخواند، و اين موضوع خود يكي از جلوههاي قدرتمند «ايراني» است.
🔶 «ايران» وحدتي است از كثرات و برخي از اين كثرتها كه چون نقطه گريز از مركز عمل كردند نيز، هنوز محض نياز به فرهنگ به نقطه جاذبه و وحدت «ايران» نيازمند هستند. براي فهم «ايران» بايد به ماده تاريخ «ايران» وراي قرائتهاي غرب بازگشت و قدم در راه موضوعي به نام «ايران» گذاشت.
http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=1036&PageNO=14
وطن یولی 🇮🇷 راه وطن
@Vatanyoli