و اما سفرنامه کانادا (بخش اول) 😋.. الان هم نصف شبی بیخواب شدم، گفتم یکم بنویسم

و اما سفرنامه کانادا (بخش اول) 😋

انقدر یک ماه گذشته کار داشتم که نشد درست و حسابی چیزی اینجا بنویسم. الان هم نصف شبی بیخواب شدم، گفتم یکم بنویسم. خب راستش من از ۲ماه پیش با چندجا توی کانادا در تماس بودم که برم و استارتاپم رو اونجا پرزنت کنم‌ و هم سرمایه گذار بگیرم و هم شریک کاری. یکی از جاهایی که قرارشد برم گوگل تورنتو بود. که بعدا مفصل دربارش مینویسم. از طریق دوستم نیما هم توی یکی از ایونتهای آمازون توی مونترال ثبت نام کردم و با ۲تا از بهترین شتاب دهنده های تورنتو هم قرار ملاقات گذاشتم. و این شد که با یک عدد کوله پشتی سفر ۱۴ روزه خودمو شروع کردم‌. بعد از یکم برزسی فهمیدم یکی از بهترین مسیرهایی که میشه رفت کانادا، از طریق ایسلند هست. با فقط ۴۲۰ یورو بلیط رفت و برگشت از دوسلدورف به تورنتو خریدم. البته یک روز زودتر یا یک روز دیرتر همین پرواز میشد بالای ۹۰۰ یورو. خلاصه که با یه پرواز ۳ ساعته از دوسلدورف رفتم فرودگاه Reykjavík. شانسی که داشتم پروازم عصر نشست و نیمه شب به سمت تورنتو پرواز کانکشنم بلند شد. برای همین از فرودگاه زدم بیرون و یه تاکسی گرفتم و کل منطقه رو برای چند ساعت گشتم. (بلیط رفت و برگشت کانادام شد ۴۲۰ یورو، پول تاکسی ایسلندم شد ۲۰۰ یورو 😂). اما ارزششو داشت. اولا ایسلند خیلی زیباست. هرچند که وقت نداشتم چشمه های آب گرم و کوه‌های یخی شناور و غارهای یخی و دریاچه‌های یخ زده رو ببینم ولی کلی جاهای اطراف رو گشتم و آخر شب هم از شفق قطبی یا Nord Lights عکس و فیلم گرفتم. واقعا زیبا بود. (ویکی پدیا: شفق‌های قطبی نورهای زیبایی هستند که به‌طور طبیعی در آسمان دیده می‌شوند. که معمولاً در شب و در عرض‌های جغرافیایی قطبی به چشم می‌خورند. آن‌ها در یونوسفر تشکیل می‌شوند و در سپیده‌دم قطبی قابل مشاهده هستند. شفق‌های قطبی معمولاً از سپتامبر تا اکتبر و از مارس تا آوریل اتفاق می‌افتند.)
پرواز ایسلند با تورنتو هم حدود ۵ ساعت طول کشید و برای منی که کلی پرواز بالای ۱۵ ساعت داشتم، اصلا خسته کننده نبود. فقط ۲تا چیز توی پرواز خیلی باحال بود. اول اینکه فقط نوشیدنی مجانی بود. که خب با پولی که داده بودم همچین انتظاری هم نداشتم. ولی اگه فرداش سوار میشدم و ۱۰۰۰ یورو میدادم خیلی زورم میومد🤔. دوم اینکه شیر دستشوییش سه تا کلید داشت که باید نگهشون میداشتی تا کار کنن! یکی آب سرد، یکی گرم، یکی خروجی آب توی کاسه! عملا یه دست آدم مشغول کنترل اون میشد و اون یکی دستت باید خودش، خودشو میشست! من که جای دیگه‌ای پیدا نکردم باهاش اون شیر کوفتی رو نگه دارم، شما پیدا کردید به منم یاد بدید 😂.
اما در کل پرواز خوبی بود و مهمانداراش هم خوشگل بودن.(این خیلی نکته مهمیه ها، وگرنه سفر طولانی اصلا جذاب نیست که هیچ، برای پرواز برگشت هم هیچ انگیزه ای ندارید😉).
خلاصه رسیدم فرودگاه Pearson تورنتو.
یادتون باشه کانادا میرید هیچ گونه تخمی با خودتون نبردید!(دانه گیاهی). چون مواد غذایی و دانه های گیاهی و خود گیاه و ...خیلی ورودشون رو به داخل کانادا کنترل میکنند و اگه همراهتون باشه موقع ورود اذیت میشید. بعد از ورود باید برید جلوی یک سری استند کامپیوتری و یک فرم اطلاعات شخصی رو که معمولا آفیسر ازتون میپرسه، پر کنید که موقع مصاحبه وقت تلف نشه. انقدر خسته بودم که موبایلمو کنار استند جا گذاشتم و البته نیم ساعت بعد برگشتم دیدم با وجود این همه آدم، هنوز روی استند هست و کسی بهش دست نزده! (احتمالا فکر کرده بودن دوربین مخفیه یا پلیس دنبتل بهانه میگرده خفتشون کنه دیپورتشون کنه😂، کسی جرات نکرده بود دست بزنه، وگرنه این گری‌گوری‌هایی که من دیدم داشتن میومدن تو کانادا، عمرا تو کشور خودشون از یه موبایل ۱۰۰۰ دلاری میگذشتن😂.
فرم رو که پر کردم، یه پرینت داد و باهاش رفتم پیش آفیسر، یه خانم مسن خیلی خوشرو بود. داشت همینطور پاسپورتم رو ورق میزد و ویزاهای کشورهای مختلف و نگاه میکرد. یهو گفت چندتا کشور نرفتی و خندید😂 بعدشم چندتا سوال کرد و آخرش پرسید کانادا چیکار داری که گفتم چندتا جلسه دارم و گفت خوش اومدی. از اونجایی که من فقط با یه کوله پشتی سفر میکنم، خیلی سریع کارم تموم شد که البته فهمیدم موبایلم رو جا گذاشتم و دوباره کل مسیر رو برگشت. دم در فرودگاه رفیقم رضا اومده بود دنبالم. انقدر تو این ۲هفته خودشو خانم گلش زحمت کشیدن و لطف بهم داشتن که شرمندم کردن. خلاصه ما بقول خانم آفیسر مهربونه شدیم Welcome to Canada و از در فرودگاه زدیم بیرون.

پایان بخش ۱
@dotDE