در سراسر عمرت یک سر. تفنگ داران را می‌بینی. که آتش تفنگ را رو به آسمان می‌گشایند

در سراسر عمرت یک سر
تفنگ داران را می بینی
که آتش تفنگ را رو به آسمان می گشایند
منتظر بازگشتن چیزی به زمین هستی
اما هرگز چیزی به زمین نمی افتد.
از پدر و مادرت می پرسی
چرا تفنگ داران شلیک می کنند؟
می پرسی چه را هدف گرفته اند؟
پدر و مادرت روی بر می گردانند
پدر از دنیا می رود
و تو رنجور می شوی
بار دیگر تفنگ داران را می بینی
و بار دیگر
از مادرت می پرسی
چرا شلیک می کنند؟
مادرت مویه کنان
مردن آغاز می کند
و کودکی ات... می میرد.
امروز تو
تفنگی در دست
قطاری بلند از فشنگ بر تن
و...
نوبت ات را انتظار می کشی.
@kharmagaas
اسراییل هوروویتس