سوداگران انسان (بخش اول) …

سوداگران انسان (بخش اول)

#شایان_طالع_ماسوله

سخنان اخیر وزیر بهداشت در برنامه تلویزیونی مبنی بر عدم اولویت تامین دارو برای بیماران بیماری های خاص در شرایطی عنوان شد که ایشان قبلتر در جلسه ای ضمن‌مبارزه با احتکار دارو و برخورد با احتکار کنندگان بر لزوم تامین داروی بیماران خاص تاکید کرده بودند.
اما اگر تعارفات را کنار بگذاریم، در همان سخنرانی هم عجز و ناله ایشان مبنی بر گران بودن داروی این بیماران و البته عدم وصول نتیجه لازم (درمان قطعی و یا افزایش طول عمر) مشهود بود. اما اکنون با توجه به جنگ تمام عیار و ظالمانه اقتصادی آمریکا که به ناحق بر دولت و ملت تحمیل شده و شرایط نابسامان اقتصادی (۱) را به وجود آورده، ایشان صریحا این موضوع را ایراد می فرمایند.

یکم:

اين دست بيانات، یعنی تعریف مشکل و تبیین راه حل بر اساس منطق برآورد هزینه - فایده (Costs - Benefits) تنها مربوط به وزیر بهداشت و البته تنها مربوط به شرایط کنونی نيست؛ ایشان قبل تر هم از لزوم واقعی کردن هزینه ها و خصوصی کردن بیمارستان های دولتی سخنرانی کرده بودند. هرچند اين مسئله، مسئله ای پنهان نبوده، افراد اين دولت حتى قبلتر از تشكيل كابينه مشخصا بر توسعه از منظر نئوليبرالى (نئو کلاسیک) اصرار داشته اند؛ روحانى در كتاب خود تحت عنوان 《امنيت ملي و نظام اقتصادی》 اين مدل را در چهارچوب دولت توسعه گرا و ادغام در نظام ساز و كار اقتصادي جهانى مطرح كرده بود.(۲) همان چيزي كه به نحوى در الگوى توسعه خطى و تك محورى مرحوم هاشمى پايه گذاری شده بود. در این نگاه، اصالت با توسعه‌ اقتصادی، بدون توجه به عواقب نگرش تک ‌بُعدی اقتصادی در حیطه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه است؛ چراکه فرض اصلی و مورد اتکایش این است که توسعه‌ اقتصادی خود باعث توسعه در سایر زمینه‌ ها خواهد شد.
بر اساس آن الگوی توسعه اولین گام فرایند مدرنیزاسیون است و اصالت با رشد و رفاه اقتصادی است و پرداختن به مفاهیمی مانند عدالت در حد توزیع فقر و گداپروری تقلیل می‌یابد.
همان چيزی كه مشاور اقتصادی روحانى آن را بيان كرده بود، يعنی اگر در راه توسعه پانزده درصد جمعيت فقير كشور زير چرخ هاي توسعه له شوند، ايرادی وارد نيست، اينها هزينه توسعه مند شدن مملكت است. و طبيعتا بعد از آن باقی مؤلفه ها به تبع توسعه اقتصادی، رشد خواهند كرد.

دوم:

در فلسفه اخلاق (اخلاق هنجاری ) مکتبی با عنوان فایده گرایی (Utilitarianism) وجود دارد که به نام جرمی بنتام و شاگرد شهیرش جان استوارت میل گره خورده است.
در توضیح این مشی اخلاقی بنتام مسئله محوری را اصل 《فایده مندی》 می داند و می گوید: 《فقط در صورتی باید کاری را انجام داد که حداکثر خوشبختی (بیشینه کردن لذت و کمینه کردن الم) و یا بهترین پیامد را برای همه افراد مربوطه داشته باشد.》 (مسائل اخلاقی، پالمر، ال بویه، ص ۱۳۰)

آنگونه که او در کتابش با عنوان 《اصول اخلاقیات و قانون گذاری》(principles of morals and legislation) بیان می کند: 《اصل فایده یعنی اصلی که هر عملی را - هر چه که می خواهد باشد بر اساس میزان گرایشی که به نظر می رسد آن عمل به تقویت یا تضمین خوشبختی و خوشحالی افرادی که منافعشان مورد نظر است دارد، تایید یا رد می کند.》
(فلسفه اخلاق، ریچلز، اخگری، ص ۱۴۰)
و یا میل در کتابش با عنوان 《فایده گرایی》(Utilitarianism) ایده اصلی این نظریه را اینگونه بیان می کند: 《بنا بر اصل بیشترین هدف نهایی ای که سایر چیزها با رجوع به آن و به خاطر آن مطلوب هستند (خیرخواه خودمان باشیم و یا خیر دیگران را مد نظر داشته باشیم)، حالتی از عالم هستی است که حتی الامکان فارغ از رنج و حتی الامکان غنی از لذایذ باشد.》 (۳) (همان، ص ۱۴۱)
بر این اساس قانون اصلی اخلاق را می توان بدین گونه بیان کرد: 《عملی را می بایست انجام دهیم که بیشترین میزان خوشبختی را برای همه کسانی که متاثر از تصمیم ما هستند ایجاد می کند.》 (۴)

در سالهای دهه هفتاد میلادی پرونده ای قضائی درباره شرکت اتومبیل سازی فورد در رسانه ها جنجال آفرید. اتومبیلی که مورد استقبال متقاضیان بیشماری قرار گرفته بود، اتومبیل فورد پینتو (Ford Pinto).
این خودرو با تمام استقبال دارای یک نقیصه جدی بود، باک اتومبیل در پشت آن قرار داشت و در تصادف های از پشت به احتمال بسیار زیاد خودرو آتش گرفته و در اکثر مواقع باعث فوت سرنشینان و یا جراحت آنان می شد.

@philosophia