من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


هالیوود دلیلی‌ست برای من تا فیلم بسازم، چون از آنجا متنفرم و هرگز به آنجا نمی‌روم و وقتم را به تماشای فیلم‌های تحفه‌ی این روزها هد

شاید فیلم بد بسازم، ولی از آن مزخرفاتی که هالیوود هر روز درست می‌کند نمی‌سازم. عاشق هالیوود قدیم‌ام ولی هالیوود جدید یک مار زنگی مرده است که حتی نمی‌داند مرده. من مثل سگم، همیشه به هالیوود پارس می‌کنم چون با قدرتی که دارد می‌تواند چندتا فیلم واقعا خوب بسازد. به جایش مردهای شصت ساله دارند فیلم‌های جوانک پسند و اکشن و کسالت بار می‌سازند؛ تجارت پیشگی احمقانه دارد سینما را نابود می‌کند. چرا مردم باید پا شوند، بروند بیرون و پول بدهند که چنین فیلم‌های بدی را ببینند، در حالی که می‌توانند توی خانه بمانند و تلویزیون بد و مفت تماشا کنند؟ من به شخصه هیچ‌گونه احترامی برای فیلم‌هایی که در آنها مردم را با تفنگ (و خیلی چیزهای دیگر) قصابی می‌کنند و اسمش را هم می‌گذارند سرگرمی، قائل نیستم. ببینید هر فیلمی در سایزی طراحی می‌شود. اگر همین‌طور بدون برنامه خشونت‌پردازی کنید و با مواد انفجاری بازی کنید، کمی بعد دیگر هیچ چیزی کافی نخواهد بود. قدیم‌ها یک دانه قتل داشتی و همان بس بود. ...
  • گزارش تخلف

بی گمان اگر در قرن نوزده، هیجده یا قبل از آن، غیب گویی یافت می‌شد و به بزرگان هنری آن قرون از قبیل هایدن، شکسپیر، گوته، بتهوون، ون

می‌گفت که در قرن بیستم اختراعی به نام تلویزیون و (بالطبع سینمای تجاری) صورت خواهد گرفت که در آن افرادی حضور پیدا کرده و با چاپلوسی و لودگی نام مشهورترین هنرمندان عصر خود را یدک خواهند کشید، بی شک افسوسی از عمق جان می‌خوردند و نامی غیر از «هنرمند» برای خود برمی گزیدند.. به برکت تلویزیون این جعبه مروج بلاهت و سطحی نگری، هر لوده و متملقی خود را هنرمند نامیده و برای کسب ثروت و شهرت بیشتر به هر کنش محیر العقولی تن داده و خود را نمایند هنر و فرهنگ در جامعه معرفی می‌کند … … ...
  • گزارش تخلف

🔹تکذیب پاداش نجومی به بازیکنان تیم ملی قطر

علی الصلات سخنگوی فدراسیون فوتبال قطر خبر پرداخت پاداش نجومی به بازیکنان قطر از سوی امیر این کشور را تکذیب کرد و گفت: این خبر که در رسانه‌های ایرانی منتشر شده است، کذب محض است. چنین پاداشی به بازیکنان تیم ملی فوتبال قطر تعلق نگرفته است. (روز بعد از قهرمانی قطر در جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹، در برخی رسانه‌های ایرانی به نقل از توییت یک کاربر ایرانی خبری منتشر شد که در آن عنوان شده بود امیر قطر به خاطر قهرمانی تیم ملی این کشور در جام ملت‌های آسیا پاداش‌هایی نظیر یک آپارتمان در لندن، یک دستگاه خودرو لکسوس، ۱۰ میلیون ریال قطری، حقوق ماهانه تا ابد و صرف ناهار همراه با امیر قطر برای بازیکنان در نظر گرفته است). پ. ن: اخباری از این دست همیشه از سوی برخی رسانه‌های خاص (که در خدمت برخی ورزشکاران و فدارسیون‌ها هستند) جعل و توزیع می‌شود و هدف اصلی آن توجیه پرداخت‌های بی قاعده و نجومی به ورزشکاران به ویژه فوتبالیست‌های کشور است.. پ. ن: واقعیت این است که دولت ایران به علت نگاه ایدئولوژیک به ورزش (گره زدن موفقیت ورزشکاران به عملکرد و بالطبع نوشتن قهرمانی ورزشکاران به پای مسئولین و حاکمان) پرداخت‌های بسیار ...
  • گزارش تخلف

حرفهای عجیب و غریب آقای رفیق دوست مرا وا داشت که درباره او بیشتر بنویسیم

آقای محسن رفیق دوست که در یک خانه حدود هفتصد متری در فرمانیه تهران زندگی میکند (چند ده میلیارد تومان)، سه پسر به نامهای امیرحسین، سعید و یاسر دارد و یک دختر به نام منا …. لایه اول فعالیتهای اقتصادی رفیق دوست و خانواده‌اش را میتوان به راحتی از شرکتهایی که در آگهی روزنامه ثبت شده است پیدا کرد. بنیاد نور در زمینه دارو، آرمان دارو نور، شرکت آسمان ورزش (واردات محصولات ریباک و آدیداس و …) شرکت تلاش ورزش پارسیان کیش، شرکت هدایت هوشمند نور گستر (فناوری اطلاعات)، شرکت کارنونیک (پخش محصولات مختلف)، شرکت مسافرتی الوان سفر ایرانیان، شرکت صنعتی مداد نور، شرکت ارتباطات فاران صدرا (قطعات صنایع هوانوردی). همانطور که میبینید گستره فعالیتهای این خانواده وسیع است و اگر فقط یک شرکت ورزشی آنها به نام آسمان ورزش را بررسی کنیم میبینیم که در شهرهای مختلف شعبه دارد!. اما همه اینها در برابر گردش مالی و سود بنیاد نور چیزی به حساب نمی‌آید! و به زودی با عدد و رقم سراغش خواهیم رسید. (پست اینستاگرامی سید مهدی صدرالساداتی). ...
  • گزارش تخلف

جالب است که در تمام متون درسی مثال هایی که برای افراد زیاده خواه و فرصت طلب استفاده می‌شود از کارگران ساختمانی و لوله کش و برق کش

در این کتاب‌ها نه مثالی از انبوه پزشکانی که پول بیش از حق قانونی طلب می‌کنند هست و نه از فرصت طلبی بساز بفروش‌ها یا حقوق‌های نجومی و فرصت طلبی‌های مدیران بی سواد و نالایق تیتری زده می‌شود …آلتوسر عقیده دارد که دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت از همه‌ی ما سوژه هایی در ایدئولوژی می‌سازد و هنجارهای ایدئولوژیک در عملکرد دستگاه‌های ایدئولوژیک، نه فقط درک ما از جهان، بلکه همچنین درک ما از خودمان، هویت مان و ارتباط مان با دیگران و به طور کلی با جامعه را شکل می‌دهد. به این ترتیب، هر یک از ما سوژه‌ای در ایدئولوژی هستیم …نتیجه این شیوه پرورش سوژه حک کردن چنین حکمی در اذهان است:. «من کارگر و روز مرد مساوی من فرصت طلب و بی اخلاق و در مقابل من پزشک و منهدس و استاد و مدیر مساوی من اخلاقمدار و کار درست!». (عکس از کتاب جامعه شناسی دوازدهم انسانی). ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. ایران به قرن نوزده با فتحعلی شاه و اروپا با ناپلئون سردار سوار بر اسب خوش آمد گفت

اروپای قرن نوزده بود اروپای هگل و مارکس، انقلابهای همه گیر، کمون پاریس و جاه طلبی‌های ناپلئون و بیسمارک بود و قرن نوزده ایران قرن کشتن قائم مقام فراهانی، امیر کبیر، میرزا سپهسالار، آقاخان کرمانی … …قرن نوزده اروپا قرن استعمار و دزدی ثروت ملل دیگر بود و ایران قرن نوزده، ایران مظفر الدین شاهی که میگفت در زندگی جز جماع، شکار و خوردن همه چیز بیهوده است …حال انتظار داریم امروز اقتصادمان را با فرانسه، رفاه اجتماعی مان را با انگلیس، صنعت مان را با امریکا، فرهنگ مان را با سوییس، علوم انسانی مان را با آلمان و سیاست مدارنمان را با سیاست مداران اسکاندیناوی بسنجیم.. واقعیتی که باید بپذیریم این است که فاصله فرهنگ ما با انگلیس به همان میزان فاصله تماشاگر ما و آنها با زمین فوتبال است (تماشاگر ما از فاصله پنجاه متری با زمین و در حضور صدهها مامور چماق به دست، نارنجک و سنگ و بطری و صندلی به زمین پرت می‌کند و در انگلیس تماشاگر حاضر در یک متری زمین و بدون حضور مامور و باتوم هیچ شی ای به زمین پرتاپ نمی‌شود). واقعیت این است که فاصله صنعت ما با آنها همان فاصله موتور گازی با پورشه و فاصله توسعه انسانی ما همان ...
  • گزارش تخلف

مریلین مونرو برای امریکا و هالیوود فراتر از یک مدل و ستاره سینما بود

مونرو برند بود، برندی که قرار بود. الگوی و نشانه‌های جدیدی از زن زیبا و ایده آل آمریکایی را معرفی کند. مونرو قرار بود با چهره‌ای زیبا و موهایی بلوند و در عین حال حماقتی که او را در حد یک بچه خنگ و مهربان جلوه می‌داد، دلربای مردان امریکایی باشد. مونرو تمام خصوصیات تبدیل شدن به چنین برندی را در خود داشت. او در سالهایی که هنوز برهنه شدن ستارگان سینما در هالیوود یا پشت عکس مجلات امری پذیرفته شده نبود، دست به چنین کاری زد و چشمان بیشتری را به خود خیره کرد. رسانه‌ها با ولع خاصی به مونرو می‌پرداختند و جادوی هالیوود موفق شده بود از او به عنوان الگوی جدید و ایده الی از «زن» را به جهان معرفی نماید. مونرو در مورد خود می‌گوید: «من یک زن بازنده‌ام. مردها، زیادی از من انتظار دارند؛ به خاطر تصویری که از من ساخته شده و خودم هم در ساخت آن کمک کرده‌ام؛ من سمبلی از تنها چیزی هستم که مردان از آن استقبال می‌کنند». مریلین تعریف جدیدی از زن ایده آل امریکایی را عرضه کرده بود: «موبلوند، دلربا، احمق، خنگ و مهربان». ...
  • گزارش تخلف

اگر باران نیستی نازنین. درخت باش. سرشار از باروری … درخت باش

اگر درخت نیستی نازنین. سنگ باش. سرشار از نمناکی … سنگ باش. اگر سنگ نیستی نازنین. ماه باش. در رؤیای معشوق … ماه باش. [چنین گفت زنی. در تشییع جنازۀ فرزندش.].
  • گزارش تخلف

روشنفکر «نمی‌خواهم». روشنفکر «چه می‌خواهم»

از میرزا فتح‌علی خوندزاده و میرزا قاخان کرمانی بگیر تا سید حسن تقی‌زاده و دکتر ارانی و بهار و نیما یوشیج و صادق هدایت و ذبیح بهروز، ولی در مجموع آنها را به دو گروه تقسیم می‌کنم:. الف. روشنفکر «نمی‌خواهم». ب. روشنفکر «چه می‌خواهم». متأسفانه جامعهٔ عقل گریز ما همیشه به «روشنفکران نمی‌خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می‌خواهم» (امثال سیدحسن تقی زاده و دکتر ارانی) با بی اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است. ولی آنها که سازندگان این سرزمین‌اند بیشتر همان «روشنفکران چه می‌خواهم» اند چه ارانی باشد و چه تقی زاده. در ایران برای این که شما مصداق روشنفکر نمی‌خواهم شوید کافی است که از مادرتان قهر کنید و بگویید «خورشت بادمجان رادوست ندارم» و یک عدد رمان پست مدرن کذایی و یا چند شعر جیغ بنفش بی‌وزن بی‌قافیه و بی‌معنی («احمدای» مدرن) هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کائنات هم بد و بیراه بگویید و دهن کجی کنید ولی روشنفکر چه می‌خواهم شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید «پای لرز» آن بنشینید. از نکات عبرت آموز یکی هم این است که فرنگی جماعت نیز، برای روش ...
  • گزارش تخلف

روشنفکر.. ⏺ ژان پل سارتر در تعریف روشنفکر می‌گوید:

«خلاصه مشخصه‌ی روشنفکر این است که از جانب هیچکس رسالتی ندارد و وضع اجتماعی خود را از هیچ مقامی نگرفته است. فی حد ذاته برخلاف پزشکان و آموزگاران که قدرت حاکم با تصمیم قبلی، آنها را به عنوان ماموران خویش ایجاد کرده٬ محصول هیچ تصمیم قبلی نیست، بلکه ثمره عجیب الخلقه جوامع غول‌آسا است …هیچکس او را نمی‌خواهد و هیچکس او را به رسمیت نمی‌شناسد نه دولت. نه برگزیدگان قدرت حاکم. نه گروه‌های فشار. نه سازمان‌های طبقات استثمار شده و. نه توده‌ها». ⏺ روشنفکر، وجدان بیدار یک جامعه شناخته می‌شود. وظیفه روشنفکر سخن گفتن برای رضایت این یا آن فرد نیست. وظیفه روشنفکر نهیب و بر هم زدن خواب جامعه است. ...
  • گزارش تخلف

چشمان تو را دوست دارم، ای یار. آن شگفتی تابان آتش وار را. هنگامی که به ناگاه پلک می‌گشایی

و آذرخشی انگار آسمان را از هم می‌درد. به شتاب نگاه می‌کنی و پایان فرا می‌رسد. و این افسونی است عظیم‌تر از آن، که ستوده شود. چشمانت در بوسه‌ای پرشور فرو می‌افتد. و از میان مژگان اندوهگینت. خاکستر گرم اشتیاق می‌درخشد …. استاکر_ آندری تارکوفسکی (شعر از آرسنی تارکوفسکی). ...
  • گزارش تخلف

در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و قطب بندی جهان به بلوک‌های متخاصم، هنر به سبقه کاملا سیاسی و ایدئولوژیک به خود گرفت و هنرمند در موض

در این زمانه به سهراپ سپهری که بی تفاوت از این جهان پر آشوب از «ساقه ناز» و «شقایق» و «گل شبدر» و زیبایی «کرکس سخن می‌گفت انتقادات زیادی از سوی سایر شاعران وارد می‌شد. سپهری در یکی از اندک پاسخی‌های خود به این قسم منتقدان خود می‌گوید:.» دنیا پر از بدی است و من شقایق تماشا می‌کنم. روی زمین میلیونها گرسنه است. کاش نبود. ولی وجود گرسنگی، شقایق را شدیدتر می‌کند و تماشای من ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد. یادم هست در بنارس میان مرده‌ها و بیمارها و گداها از تماشای یک بنای قدیمی دچار ستایش ارگانیک شده بودم. پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک. وقتی که پدرم مرد، نوشتم: پاسبانها همه شاعر بودند. حضور فاجعه آنی دنیا را تلطیف کرده بود. ...
  • گزارش تخلف

پاسخ محمد رضا حکیمی به آقای مصباح یزدی:. دلیل این تاکید به روشنی پیداست!

بر بستر قسط است که جامعه می‌تواند پله‌های رشد معنوی و‌ مادی را به درستی طی کرده و به نقطه مطلوب برسد. مردمی که در جریان انقلاب اسلامی و برای احیای اسلام قیام کردند، چطور از ابتدایی‌ترین خواسته‌ دین‌شان چشم پوشیدند؟! عدالت و رفع فقر مهم‌ترین خواسته انسانی، اخلاقی، دینی و اسلامی جامعه ایرانی بوده است. پس چطور میفرمایید اینگونه نیست؟». ...
  • گزارش تخلف

بازیکنان تیم ملی آلمان پس از قهرمانی جام جهانی در سال دوهزار و چهارده برزیل نفری سیصد هزار یورو جایزه دریافت کردند

در آلمان متوسط حقوق سالیانه یک کارگر «سی و پنج هزار» یورو و متوسط دریافت یک معلم «پنجاه هزار» یورو است. به عبارت دیگر بازیکنانی که قهرمان جهان شدند به میزان حقوق شش سال یک معلم و هشت سال یک کارگر در آلمان پاداش دریافت کردند.. در ایران تیم ملی فوتبال ایران برای پیروزی بر یمن، ویتنام، عمان و چین و حذف در نیمه نهایی جام ملت‌های آسیا (آن هم با نتیجه سنگین و تحقیر آمیز) نفری پانصد و هفتاد میلیون پاداش گرفتند. متوسط حقوق یک معلم در ایران سی میلیون تومان و متوسط حقوق یک کارگر بیست میلیون تومان است. به عبارتی بازیکنان ایران برای این چهار پیروزی مقابل تیم‌های درجه دو و سه و چهار آسیا به اندازه نوزده سال حقوق یک معلم و بیست و هشت سال حقوق یک کارگر پاداش دریافت کرده‌اند …. ...
  • گزارش تخلف

رئیس فدراسیون فوتبال:

بازیکنان برای چهار پیروزی اخیر در جام ملت‌های آسیا یک میلیون دلار جایزه گرفته اند". به عبارتی بازیکنان ایران برای برد یمن و ویتنام و عمان و چین دوازده میلیارد تومان پاداش گرفته‌اند. حالا اگر این دوازده میلیارد تومان را تقسیم بر بیست و سه بازیکن تیم ملی بکنیم چیزی حدود پانصد و هفتاد و پنج میلیون تومان پاداش هر ملی پوش در این تورنمنت بوده است. یعنی دروازه بان سوم تیم ملی یا چند بازیکن دیگر که حتی یک دقیقه هم در ترکیب قرار نگرفتند پس از یک گشت و گذار دو هفته‌ای در امارات با جایزه حدودا ششصد میلیون تومانی به خانه برگشته‌اند. ششصد میلیون تومان یعنی حقوق چهل سال یک کارگر هفت تپه که ماههاست ابرو و حیثیت را برای نان شب به خطر انداخته است. ششصد میلیون تومان یعنی دستمزد خدمت سی ساله یک معلم در این سرزمین …. درب این فوتبال و فدارسیون و وزارت ورزش را باید گل گرفت که اینچنین چوب حراج به بودجه عمومی کشور می‌زند و به کسی هم قرار نیست پاسخگو باشد … ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. سوژه غرب زده.. مواجه ایران با غرب و جهان مدرن به صورت گسترده از زمان پهلوی آغاز شد

‌ ایرانیان به واسطه گسترش صنعت توریسم، آسان‌تر شدن ارتباطات، مسافرت‌های بین المللی و گسترش روز افزون رسانه‌های ارتباطی مانند تلویزیون، رادیو و سینما توانستند مواجه و آشنایی بیشتر با جهان فرنگ پیدا کرده و سعی در ارتباط و نزدیکی بیشتر با موبورهای چشم رنگی ینگه دنیا داشته باشند. بسیاری از ایرانیان بدون توجه به ریشه‌های تاریخی و سنت فکری و فرهنگی جهان غرب، شیفته ظواهر آن جوامع شدند و سعی کردند با تقلید در ظواهر خود را امروزی، مدرن و غربی نشان دهند. این شکل و شیوه مضحک مواجه با غرب سوژه‌های خاصی را در کشور ایجاد نموده است. (سوژه هایی که در ادبیات برخی روشنفکران به سوژه‌های به از خود بیگانه و غربزده معروف شدند.). دقت و تامل بیشتر در رفتار این سوژه‌ها جلوه‌های مضحکی از زیست جهان خاص این افراد را به نمایش می‌گذارد. زیست جهانی که در آن در عین حال که مغزها هنوز درگیر سنت‌ها و اعتقادت محلی است و شکل و ظاهر شبیه هیپی‌ها و بلک متال‌های اروپای شمالی تزئین و آرایش شده است. به عنوان مثال به وفور افرادی مشاهده می‌کنیم که همزمان که آخرین مدل‌های میکاپ و اعمال جراحی زیبایی و انواع و اقسام لوازم ارایشی را ...
  • گزارش تخلف

غلامحسین ساعدی در یک مصاحبه می‌گوید:. زمان شاه به همه توهین شده بود

ده هزار پرچم آویزان می‌کردند جشن می‌گرفتند و برای خودشان می‌آمدند و می‌رفتند. به زن توهین شده بود. به مردم توهین شده بود. این اصلا یک انقلاب فرهنگی بود که مردم در مقابل چیزی می‌خواستند بایستند …رژیم، شرف انسانی را از بین برده بود و دیگر برای انسان، اعتبار قائل نبود». ساعدی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از راه پاکستان به فرانسه گریخت و شش سال بعد در پاریس درگذشت.. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. بهمن نسل ما

بهمن ماه برای ما نسل اول و دوم انقلاب که دوران مدرسه رفتن مان در دهه شصت و هفتاد سپری شد، با بهمن ماه برای نسل‌های امرور تفاوت اساسی دارد.. بهمن برای ما مصادف بود با گل‌های کاغذی و بریده‌های روزنامه‌های سال اول انقلاب، که از در و دیوار کلاس‌ها و سالن آویزان می‌شد و شکل خاصی را مدرسه می‌بخشید. بهمن ماه برای ما مصادف بود با روزنامه دیواری‌های بزرگی که با عکس شهدا و مسئولان کشور و هجویاتی که علیه شاه و بختیار تزئین شده بود. بهمن ماه برای ما مصادف با سخنرانی‌های هر روزه مدیر و ناظم مدرسه که هر بار داستان جدیدی از رازهای مخوف دربار را افشا می‌کرد و با گزارش‌های دقیقی از اتاق خواب شاه و فرح و اشرف. مو به تنمان سیخ می‌کرد. بهمن برای ما مصادف بود با «بوی گل سوسن و یاسمن» عطر بهاران «گذشت روزهای تلختر از زهر» و آمدن روزگاری چون شکری «که مدام از بلندگوهای مدرسه و شبکه‌های تلویزیون یادآوری می‌شد. بهمن ماه برای ما مصادف بود با گروههای سرود و نمایش که از یک ماه قبل با وسواسی خاص توسط ناظم و معاون پرورشی انتخاب می‌شد …بهمن ماه برای ما مصادف بود با جشن‌های پی در پی در مدرسه که هر روز به بهانه‌ای ترتی ...
  • گزارش تخلف