فرهاد قنبری:. جعفر پناهی به عنوان شاگرد عباس کیارستمی کاش مسیر کیارستمی را ادامه می‌داد

فرهاد قنبری:
جعفر پناهی به عنوان شاگرد عباس کیارستمی کاش مسیر کیارستمی را ادامه می داد.
سینمای کیارستمی به مانند شعر سهراب سپهری درگیر مسائل و اتفاقات روزمره و سیاسی رایج نبود بلکه با یک نگاه جدید به هستی معنای متفاوتی از زندگی را عرضه می کرد. سینمای کیارستمی سینمایی بود که چشم های کدر را می شست و زیبایی های زندگی را در کمال سادگی به نمایش می گذاشت.
دغدغه کیارستمی گم نکردن خانه دوست و پهن کردن سفره عشق بر روی ویرانه های زلزله بود. سینمایی که در آن هستی و زندگی پاس داشته می شد.
اسلاوی ژیژک در مورد سینمای کیارستمی و کوراساوا و کوستوریستا[سه تن از برجسته ترین کارگردانان در جهان] می گوید:
"من این جنبه از کار کیارستمی را تحسین می کنم که او نمی خواهد این نقش( ساخت فیلم برای جشنواره های غربی) را بازی کند. او نمی خواهد در غرب به عنوان یک اصلاح طلب یا سکولار مورد ستایش قرار گیرد. او به نوعی می خواهد به طور جدی ایرانی بماند و بخشی از ایران باشد و من این ویژگی او را خیلی می پسندم"

"کوروساوا دو نوع فیلم ساخته است. یک نوع فیلم‌های قدیمی حماسی سامورایی و دیگر فیلم‌هایی که در ژاپن مدرن اتفاق می‌افتد با لباس‌های غربی. نکته این است که آن فیلم‌های اصیل ژاپنی برای غرب ساخته شدند. اگر شما فیلم‌های واقعاً ژاپنی کوروساوا را بخواهید، این فیلم‌ها همان فیلم‌های معاصر و درام‌های مدرن‌اند که آدم‌هایش لباس‌های امروز غربی بر تن دارند. این‌ها فیلم‌های واقعی ژاپنی است. به همین دلیل مردم از من می‌پرسند چرا من به طور تعصب‌آمیزی علیه این یارو فیلمساز یوگسلاوی سابق ـ کوستوریستا هستم. او برای غرب بازی می‌کند. چه تصویری از یوگسلاوی سابق را از فیلم "زیرزمین" می‌گیرید؟ در فیلم‌های او مردم دائم دارند یا می‌خورند یا می‌کشند یا ترتیب هم را می‌دهند، یک نوع عیاشی بی‌وقفه. این چیزی است که غرب در فیلم‌های کوستوریتسا می‌بیند"

سینمای پناهی نه از جنس سینمای کیارستمی بلکه از جنس سینمای کوستوریستا در جشنواره های بین المللی است. پناهی در نقش یک اصلاح طلب و مصلح سکولار جامعه ایرانی ظاهر می شود و به همین دلیل مورد تقدیر قرار می گیرد.
@kharmagaas