من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
بخش هایی از مصاحبه اینگمار برگمان (در هشتاد و چهار سالگی) کارگردان نامدار سوئدی در مورد برخی کارگردانان سرشناس سینمای جهان👇👇👇
بخش هایی از مصاحبه اینگمار برگمان(در هشتاد و چهار سالگی) کارگردان نامدار سوئدی در مورد برخی کارگردانان سرشناس سینمای جهان👇👇👇
مصاحبه گر : آیا به سینمای تارکوفسکی علاقه دارید؟
اینگمار برگمان : تارکوفسکی حکم یکی از بزرگترین و فراموششدهترین تجربههای سینماییام را به من بخشیده. در ساعات دیروقت یکی از شبهای سال 1971 در یکی از اتاقهای «انستیتو فیلم سوئد» به همراه کیل گردِ (Kjell Grede) چند حلقه فیلم یافتیم. از مأمور نمایش فیلمها پرسیدم «این چیه؟» و او پاسخ داد «اوه، چند فیلم آشغال روسی.» اما نام تارکوفسکی را روی یکی از حلقهها دیدم. رو به گرو گفتم: «گوش کن در مورد این فیلم چیزهایی خواندهام؛ باید ببینیم چیه.» بنابراین مأمور نمایش فیلمها را اغوا کردیم آن فیلم را نشانمان دهد. «آندره روبلف» بود. ساعت دو و نیم صبح بود که من و گرو با چشمان سرخ بیرون زدیم. حیرتزده بودیم. آن تجربه را هرگز فراموش نمیکنم. فیلم حتی زیرنویس سوئدی هم نداشت و حتی یکی از واژهها را هم نفهمیده بودیم؛ با این وصف در آن غرق شدیم. «آینه»ی تارکوفسکی را هم بسیار دوست دارم. ارلاند یوزفسن در دو فیلم از تارکوفسکی بازی کرد و آن دو با هم مکالمات پرشماری داشتند. توسط ارلاند بود که دریافتم تلقی تارکوفسکی از بازیگران غریب است. او از آنها نمیخواست بازی کنند.
مصاحبه گر : آیا تارکوفسکی را ملاقات کردید؟
برگمان : اجازه بدهید چیز عجیبی را در مورد رابطهام با تارکوفسکی تعریف کنم. او در گاتلند صحنههای خارجی «ایثار» را میگرفت، و من فقط بیست دقیقه با او فاصله داشتم. بارها فکر کردم بروم و با او ملاقات کنم؛ با کسی که برایم اهمیت داشت؛ با کسی که چنان تأثیر عمیقی نه به عنوان یک فیلمساز بلکه به عنوان یک انسان با تلقی متفاوتی از زندگی، گذاشته بود.
مصاحبه گر : چرا به دیدارش نرفتید؟
برگمان : فکر میکنم مسئلهی زبان مطرح بود. او نه انگلیسی حرف میزد، نه آلمانی؛ یعنی دو زبانی که با آنها تا حدی راحت برخورد میکنم. او کمی فرانسوی صحبت میکرد، و کمی ایتالیایی؛ بنابراین بدون مترجم نمیتوانستیم با هم ارتباط برقرار کنیم. اما در مورد آنچه میخواستم با او حرف بزنم مترجم کارساز نبود. بنابراین هرگز با تارکوفسکی ملاقات نکردم و با کمال تأسف او چندی بعد درگذشت.
@kharmagaas