در واقع می‌توان گفت که توجه چامسکی به دستور زبان مرحله به مرحله، بسیار مختصر و معلول این است که در «طی جنگ دوم جهانی، زبان در رابط

در واقع می‌توان گفت که توجه چامسکی به دستور زبان مرحله به مرحله، بسیار مختصر و معلول این است که در «طی جنگ دوم جهانی، زبان در رابطه با طرح‌ریزی راه‌های مؤثر ارتباط از این نظرگاه مورد ملاحظه قرار گرفت.» (لاینز، ص ۶۶)

۳. دستور ساختمان گروهی جمله
دومین نمونه از «نمونه‌های سه گانه» (لاینز، ص ۶۷) چامسکی برای توصیف زبان، یعنی دستور ساختمان گروهی جمله از این نظر که دستور مرحله به مرحله از زایاندن برخی از جمله‌ها عاجز است، به مراتب رضایت‌بخش‌تر است.
لاینز می‌نویسد: «هر مجموعه‌ای از جمله‌ها که بتواند با دستور مرحله به مرحله زاییده شود با دستور ساختمان گروهی هم می‌تواند زاییده شود. لیکن عکس این قضیه صادق نیست: مجموعه‌هایی از جمله‌ها هستند که با دستور ساختمان گروهی می‌توانند زاییده شوند، ولی با دستور مرحله به مرحله نمی‌توانند زاییده شوند.» (پیشین، ص ۸۷؟)

۴. دستور زبان گشتاری
عمدۀ نظریات زبان‌شناسی و معروف‌ترین آنان در کتاب‌های چامسکی حول مفهوم «دستور زبان گشتاری» می‌گردد. دستور گَشتاری (transformational grammar) یا دستور زایشی-گشتاری (generative-transformational grammar) گونه‌ای از دستور زبان است که شیوه توصیف آن از ساختار زبان‌ها جدا از شیوه دستور زبان‌های سنتی است. دستور گشتاری می‌کوشد شیوه‌هایی که آگاهی‌های فطری افراد از دستور زبان در مغز پردازش شده و به منصه ظهور می‌رسد را بیابد. منظور از لفظ گشتار (گردیدن، تبدیل شدن) هم شیوه تبدیل ذهنیات ما به زبان گفتاری و نوشتاری ما است. دستور گشتاری می‌کوشد از طریق توصیف دستوری، معنای دقیق و واقعی آنچه که در پشت جملات وجود دارند را دریابد و اندیشه‌هایی که در پشت کلمات و جملات هستند را کشف کند.
در دستور گشتاری، ذهنیاتی که در ذهن ما وجود دارند که هنوز به زبان جاری نشده‌اند ژرف‌ساخت نامیده شده و مجموعه جملاتی که به زبان جاری می‌کنیم روساخت نام دارند.
یک نمونه از گشتار:
این خبر مرا خوشحال کرد
من از این خبر خوشحال شدم
بنا به مفهوم دستور گشتاری، در اینجا یک ژرف‌ساخت مطرح است به صورت این‌که شخصی به دلیلی حالتی پیدا کرده‌است: من (شخص) + خوشحال (حالت) + خبر (دلیل) و دو جمله یاشده تحقق‌های نحوی این مفهوم هستند و تنها شیوه تبدیل آن‌ها به بیان (گشتار آن‌ها) است که تفاوت دارد. دستوری گشتاری معتقد است که هرچند دو جمله یاد شده شکل دستوری متفاوت یا به عبارتی روساخت متفاوتی دارند اما مفهوم بنیادین و ژرف‌ساخت آن‌ها یکسان یا نزدیک است.
در تجزیه و تحلیل زبان با استفاده از دستور گشتاری این فرض مبنا قرار می‌گیرد که تعداد مشخصی ویژگی‌های جهان‌شمول و همگانی در زبان‌های دنیا وجود دارند و به منصه ظهور رسیدن آن‌ها است که تفاوت دارد.
اصل دستور گشتاری بر خلق جملات فراوان از تعداد محدودی قانون و واژه قرار دارد.
در تعریف دقیق‌تر زبان‌شناسی دستور گشتاری نوعی دستور صوری و نحوبنیان توصیف می‌شود که در آن برای اشتقاق جمله از قاعده‌های ساخت گروهی و قاعده‌های گشتاری استفاده می‌شود. در این نوع دستور، دو مفهوم ژرف‌ساخت و روساخت اهمیتی ویژه دارند. ژرف‌ساخت سطح بازنمود بنیادی و انتزاعی ساخت نحوی جمله است. روساخت آخرین سطح از بازنمود ساخت نحوی جمله است که درونداد بخش واجی در دستور زایشی-گشتاری است.
دستورگشتاری (مانند اکثردستورهای دیگر) سه مؤلفه اصلی دارد. مؤلفه نحوی که به نحو می‌پردازد، مؤلفه واجی که به آوا‌ها می‌پردازد و مؤلفه معنایی که به معنا می‌پردازد. ولی تفاوت آن با دستورهای دیگر در این است که مؤلفه نحوی آن به دو بخش تقسیم می‌شود: پایه و قواعد گشتاری. هریک از قسمت‌های تشکیل‌دهندهٔ دستور گشتاری، بخش نامیده می‌شود. این بخش‌ها عبارتند از:
بخش پایه: ژرف‌ساخت جمله در آن شکل می‌گیرد.
بخش معنایی: شامل قواعد معنایی جمله
بخش گشتاری: شامل قاعده‌هایی که ژرف‌ساخت رابه روساخت تبدیل می‌کنند.
بخش نحوی: شامل بخش پایه و بخش گشتاری
بخش واجی: شامل قواعد واجی که بر روساخت جملات عمل می‌کند.

آرای دورۀ متأخیر چامسکی و مسئلۀ «زبان‌شناسی دکارتی»

چامسکی معتقد است که زبان‌شناسی خدمت مهمی به مطالعۀ فکر بشری می‌تواند بکند و در جدال فلسفی دیرینۀ خردگرایان و تجربه گرایان به سود یکی و به زیان دیگری دلیل به دست می‌دهد: خردگرا می‌گوید که ذهن یگانه سرچشمۀ معرفت انسانی است. تجربه‌گرا می‌گوید که تمامی معرفت از تجربه ناشی می‌شود.
@linguisticsacademy
ص۴