ص۲. او این نکته را به خوبی تشخیص داده بود که نقش و جایگاه عقلانیت در رفتارهای انسان بسیار محدود است

ص۲
چنين به نظر مي رسد كه او ميان زبان به مثابه عقلانيت و عقلانيت به مثابه زبان نيز ارتباطي مي ديده است. او اين نكته را به خوبي تشخيص داده بود كه نقش و جايگاه عقلانيت در رفتارهاي انسان بسيار محدود است. اين بدان معناست كه عقلانيت انسان نمي تواند كامل باشد. زماني كه عقلانيت، انسان را ترك مي كند، انسان ها، براي برقراري ارتباط ميان خود، متوسل به نيروهاي فوق طبيعي مانند اسطوره و جادو مي شوند. بنابراين، در نظر افلاطون، زبان سياست براساس منطقي اسطوره اي تعريف مي شود و چون عقلانيت محدود است بايد اسطوره اي با اين منطق و ديالكتيك تلفيق شود تا عقلانيت بتواند همه گير شود. به عبارت ديگر، منطقِ اسطوره اي بنياني براي كاركرد هر اجتماع سياسي است. اين بدان معناست كه هر اجتماع سياسي داراي نوعي منطق اسطوره اي است؛ يعني هم منطق و هم اسطوره در آن وجود دارد. در اين صورت، دولت يا دولتشهر اجتماعي است كه فقط از طريق زبان مي تواند شكل گيرد.
نزد ارسطو، زبان سياست فرايند غايت شناسانه تجسم علت ها، شكل گرفتن اهداف، و معناي نظام حكومتي است. شايد درست به همين دليل باشد كه ما با تاريخي از انديشه هاي سياسي رو به رو هستيم: از دموكراسي آتن به مثابه نظام حكومتي كلاسيك گرفته تا ايده هاي مذهبي قرون وسطي، نظريه هاي قرارداد اجتماعي و غيره، كه يك سر آن را حكومت هاي خودكامه و سر ديگر آن را حكومت هاي دموكراتيك تشكيل مي دهند. علاوه بر اين، ما با شيوه ديگري از طبقه بندي تاريخ نيز رو به رو هستيم: دوران كلاسيك، كليسا، روشنگري، رومانتيك، و دموكراتيك. امروزه، هم تاريخ انديشه سياسي و هم طبقه بندي تاريخ، ما را به دوران مدرن رهنمون شده اند. اين دوران، ‌به جز استثناهايي، ‌به دوران حكومت هاي سكولار و دموكراتيك مشهور شده است. گرچه نزد بسياري، زبان سياست مدرن متفاوت از زبان هاي سياست دوران پيشين است، اما به جرئت مي توان گفت كه اين زبان چيزي نيست جز تركيبي از مفاهيم متعددي از ايده هاي متعدد و متفاوت تاريخي. بنابراين، همه اين ها به جاي ساختن يك تاريخ « خوب » تنها داستان هاي بهتري ساخته اند.
زبان، بر اين اساس، همزمان دو كاركرد ظاهراً متناقض دارد. از يك سو، وسيله اي است كه عقلانيت را همه گير مي كند و محملي براي گسترش يك اسطوره يا يك تفکر جمعي مي شود و از سوي ديگر، وسيله اي است براي اعمال قدرت و شكل دادن به سلسله مراتب اجتماعي. در حقيقت، ايدئولوژي، گفتمان و سياست، شكل دهنده مثلثي هستند كه زواياي آن در زمان ها و مكان هاي مختلف تغيير مي كند.
@linguisticsacademy