📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
های پیچیدهی مخاطبش پاسخهای ساده و باحال فراهم میکند، به او حس کاذب اندیشمند بودن را اعطا میکند و در عین حال گفتمان خود را بر ز
های پیچیدهی مخاطبش پاسخهای ساده و باحال فراهم میکند، به او حس کاذب اندیشمند بودن را اعطا میکند و در عین حال گفتمان خود را بر زیست او غالب میکند. متن خنثا نیست و در عین حال مخاطب متن هم خنثا نیست.
* آقای انصاری، امروز که با ادبیات نمیشود به چیزی یا جایی رسید. پس پوپولیست چرا از این ابزار محدود استفاده میکند؟
انصاری: چرا نمیشود به جایی رسید؟ اینکه کسی مثل هدایت ما را وادار میکند جور دیگری فکر کنیم اتفاق کمی نیست. یا کسی مثل گلشیری، براهنی و خیلیهای دیگر. مسئله اینجاست که فرق اساسیای بین نویسندهی نخبهگرا با نویسندهی پوپولیستی وجود دارد. هر دو در ظاهر علیه ادبیات بورژوازی دست به خلق اثر هنری میزنند ولی اولی با فرم و دومی با فرهنگ. هنرمندی که با فرهنگ کتابسازی میکند همدست پوپولیست سیاسی است. نمونهی سطح نازلش نویسندهی کافه پیانو و سطح بالاترش نویسندهای مثل دولتآبادی که یک عمر از توده و رنجهای توده نوشته و در آخر عکس فدایت شوم با دولت میاندازد. اینجا هنرمند است که جلوی دولت سر خم میکند نه دولت و دولت هم از نویسنده هرطور که بخواهد استفاده میکند برای سرکوب هنرمندی که نمیخواهد تن به این بازیها دهد و خودش را کوچک کند. هنرمند فرهیخته یا روشنفکر کسی است که با فرم میرود به جنگ فرهنگ. به مخاطب میگوید داخل منجلاب گرفتار شدی ولی راه رهاییات همین است که جور دیگری فکر کنی. اما هنرمند پوپولیست وارد منجلاب میشود تا به دروغ بگوید همهی ما بوی کثافت گرفتهایم. شاملو نظری دربارهی اجرای نمایشنامههای ساعدی دارد که راهگشاست در این بحث. شاملو وقتی میشنود مردم چه واکنشی برای اجرای چوببهدستهای ورزیل داشته به جعفر والی و ساعدی میگوید شما استفراغِ توده را میگیرید جلوی دماغش و میگویید بو کن ولی شبههنرمند استفراغِ توده را پنهان میکند و شروع میکند به ستایش توده بدون هیچ نگاه انتقادیی.
* آقای انصاری، چرا محمود دولتآبادی به نظر شما نمایندهی این تفکر است؟
انصاری: محمود دولتآبادی در سالهای گذشته تبدیل شد به نمونهی مثالی یک روشنفکر در ایران. خب من این نمونهی مثالی را قبول ندارم. نمونهی مثالی من نیما، هدایت، ساعدی، براهنی، گلشیری، شاملو و خیلیهای دیگر هستند. شما نگاه کنید به آثار دولتآبادی و رفتار او در مصاحبههای گذشتهاش. آثارش خالی از فرم است و به قول گلشیری آثارش گرفتار ایدئولوژی رئالیسم سوسیالیستی است و این تفکر در طول تاریخش همیشه نمونهی مثالی پوپولیسم بوده است. دولتآبادی یکی از معروفترین نویسندههایی است که تودهگرایی را وارد ادبیات ما کرد. چه کسی سود میبرد؟ ناشر آثارش، خودش و طبقهی نیمهحاکم. او همراه کتابش عکس فدایتشوم با طبقهی حاکم