📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
زمانی و چه گونه این عدمسازگاری با کاهش علاقهاش به شوهر و دلسردیاش نسبت به وضع مالی آینده، ناخشنودی از اطرافیان و وجوه هایی مانن
زمانی و چه گونه این عدمسازگاری با کاهش علاقهاش به شوهر و دلسردیاش نسبت به وضع مالی آینده، ناخشنودی از اطرافیان و وجوه هایی مانند جاهطلبی، حسادت، عقده ی حقارت، برنامهریزی برای فرار از دست شوهر یا برعکس نجات شوهر از کار طاقتفرسا و کمدرآمد پدیدار شدهاند. صِرفِ بیان آزاد افکار داستان نمیشود. بهبیان دقیقتر نویسنده باید زیربنای روحی - روانی شخصیت را به تصویر بکشد. هیچ اشکال ندارد که جملههای نویسنده ساده خبری نباشد و گاه از مرز شاعرانگی تا محدوده ی عشقلاتی پیش رود، ولی حق ندارد از درون شخصیت غافل شود.
@roman_khonha
و سرانجام نکته ی بسیار مهمی هست که به زبان شناسی متنِ جریان سیال ذهن برمیگردد. شما میدانید که «فعلها» در سراسر یک متن داستانی گسترش مییابند. و البته در جریان سیال ذهن، که این فعلها اساسن به واقعیت ذهنی تعلق دارند تا واقعیت عینی، با پیام ضمیرهای شخصی تکمیل میشوند. موقعیت شما به عنوان گوینده (یا به قول یاکوبسون فرستنده) و موقعیت خواننده (یا شنونده یا گیرنده) و موقعیت «بقیه ی ناگفتهها» (یا هر چه باقی میماند) باید طوری باشد که حتا با وجود درهمریختگی زمان، معلوم باشد شما بهعنوان نویسنده (به ویژه وقتی راوی هستید) کجا قرار دارید، قصه کجاست و حتا (بله درست خواندهاید!) خواننده کجا؟ بهعبارت دیگر باید میان زمان کنش (به ویژه کنش ذهنی) و زمان قصه خیلی دقیق باشید. تکرار میکنم: بهحدی دقیق باشید که اگر رخدادها و تفکرات چند زمان را در هم میتنید، ذهن خواننده برای هر کدامشان حساب جداگانه ای باز کند. نگارنده از این نظر دو رمان «گور به گور» نوشته فالکنر و «امواج» اثر وُلف را بسیار قوی و خوشساخت دیده است، لذا خواندنشان را توصیه می کند.
حال ممکن است بپرسید چرا؟ جواب ساده است: گرچه به امر همزمانی اشاره کردم، ولی شما میدانید که یک زمان واحد نمیتواند هم به نظام قصه تعلق داشته باشد و هم به نظام تفسیر یا تصوری که به این یا آن بخش (پارهساختار) تعلق دارد و از شخصیتی به شخصیتی دیگر و از گروه اول به گروه دوم گذر می کند. اگر روی این نکته متمرکز شوید، چه بسا در رمان های پُرآوازه جریان سیال ذهن جهان هم نقاط ضعفی پیدا کنید.
@roman_khonha
اکنون که با مثالی مشخص و بهشکلی مقدماتی به محدوده کار خود در عرصه ی تکنیک جریان سیال ذهن پی بردیم، میتوانیم (Terminology) تعریف ها زیر را نیز بهعنوان کارپایه به یاد داشته باشیم:
جریان سیال ذهن (Stream of Consciousness) آنگونه که من فهمیدم: جریان سیال ذهن، شیوهای است در نوشتن؛ به آنشکل که تفکرات و ادراکات شخصیتها، همانگونه که بهطور اتفاقی در ذهن پیش میآید، ارایه میشود. در این شیوه، عقاید و احساسات بدون توجه به توانی منطقی و تفاوت سطوح گوناگون واقعیت، گاهی با بههم ریختن نحو و ترکیب کلام آشکار میشود. جریان سیال ذهن تکنیکی است در روایت رمان و داستان کوتاه، که در جریان آن نویسنده تمام احساسها، تفکرات و تداعیهایی را که در ذهن شخصیت داستانی شکل میگیرد، بدون تصویر یا توضیح و تحلیل به روی کاغذ میآورد. در روایت معمولی، کوشش میشود تا افکار و احساسها بهصورت ساختمند و منطقی نوشته شوند، ولی در شیوه ی جریان ذهن سیال، جریان کامل، یعنی آنچه که در درون ذهن شخصیت میگذرد، روی کاغذ ثبت میشود. در جریان سیال ذهن، تداعی آزاد نقش اصلی را بهعهده دارد؛ هرچند که برخی از تداعیها آشکارند و بهسهولت قابل تشخیصاند.
برای نوشتن جریان سیال ذهن، معمولن از تکنیک "تکگویی درونی" استفاده میشود که ۱) معمولن طولانی است.۲) بیان احساسات و افکار شخصیتی است که تکگویی می کند.۳) احساسات و افکاری که در تکگویی گفته میشوند، ممکن است بهوسیله ی عناصر منطقی با هم ارتباط پیدا کنند یا فقط ازطریق تداعی آزاد ارتباط پیدا کنند. بروس کوین درباره این تکنیک مینویسد: «شیوهای است برای نمایشگویی مستقیم و بدون واسطه ی رشته سیال افکار، دریافتها، تداعیها، خاطرات، تأثرات نیمهدریافتشده یک یا چند شخصیت. تلاشی است برای تقلید از حیات کاملن ذهنی که در زمان جاری خود را بهنمایش در میآورد.»
@roman_khonha
تکگویی (Monologue): بیانی است تکنفره که ممکن است مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. تکگویی ممکن است پارهای از داستان یا نمایش نامه باشد یا بهطور مستقل کل داستان (یا نمایش نامه) را به خود اختصاص دهد. در تکگویی عادی، افکار و احساسات به گونهای بیان میشوند که میان شان رابطه آشکار و منطقی وجود داشته باشد. "ناطور دشت" نوشته ی سالینجر به این شیوه نوشته شده است.
- حدیث نفس: یکی از انواع تکگویی است که در آن، شخصیت، افکار و احساساتش را به زبان میآورد تا خواننده (یا تماشاچی) از نیات و مقاصد او باخبر شود (البته خودِ شخصیت از حضور دیگران بیاطلاع است) به این ترتیب، اطلاعاتی در مورد شخصیت به خواننده داده میشود. و با بیان احسا