-داستان از ماجرای دو خواستگاری شکل گرفته که راوی/شخصیت اصلی زن داستان با جواب نه به یکی از درخواستها اجازه میده جواب دوم در ذهن ما

-داستان از ماجرای دو خواستگاری شکل گرفته که راوی/شخصیت اصلی زن داستان با جواب نه به یکی از درخواستها اجازه میده جواب دوم در ذهن ما شکل بگیره
علت جواب منفی با اطلاعات داستان=>رابطه و برخورد پدرش با مادرش است در طی گذشته ی زندگیشان.

-جای خالی اصلی در همینجاست. در طرح و پیرنگ داستان.
چرا راوی برای پیدا کردن جواب بجای اینکه به تجربه و گذشته زندگی خودش نگاه بیاندازد
میرود سراغ خاطرات روابط پدر و مادرش؟

در داستان از زندگی زمان حال راوی یک شغل داریم و استقلال و درآمد و علاقه به سفر. مثل بیشتر زنهای ایرانی واقعیست. آزاد شده و میخواهد با سفر دور دنیا از زندگی لذت ببرد.
از چی آزاد شده؟
اگر بگوییم "خب معلومه. طبیعیه. مث همه. همه از چی آزاد میشن؟"
هر کس از چیزی آزاد میشه. بقول تولستوی خوشبختیها یکجور و بدبختیها متفاوتند. بعلاوه اگر اینقدر جواب سر راسته پس چرا دودله. چرا هس غم انگیزی توی لحن ذهنیتش هست که اونو به جستجوی جواب خواستگاری میبره. اگر جواب "نه" هست چرا غم و نوستالژی؟
پس چیزی یا چیزهایی در زندگی اون هست، در زمان حال داستان و مخصوصن در گذشته ی راوی. چیزی که برادرش و مادرش نمیبینن.

خود طرح بدون بیان این دغدغه ناقصه

تو لایه ی بعد درگیری های داخل داستان
1-خواستگاری
1/1-این مورد از دستت نره.
با افزودن اتفاقات بعد از ازدواج یا ازدواجهای قبلی و شکستهایی که زن تحمل کرده باید گفته و با آوردن خاطرات و صحنه هایی نشون داده بشن.
همینطور مشکل و محدودیت مالی احتمالی پس از singleشدن و به تنهایی احتمالن بچه ها رو بزرگ کردن و
اینکه به سختی اون دوران رو گذرونده اما خلاء های زندگیش پر نشده و برادرش و مادرش میخوان کمک کنن تا اون خلاءها پر بشن.
1/2-بیشتر به فکر سفر دور دنیا
با گفتن و نشون دادن آرزوها و خاطرات و محدودیت هایی که احتمالن بخاطر ازدواج و بعد بخاطر بزرگ کردن بچه ها
البته شخصیت باید خاطرات و مشکلات خاص تری داشته باشه تا جذابیت پیگیری داستانش برای خواننده باشه.

2- رابطه ی مادر و پدر
2/1-حس کردن رنج مادر در حالیکه پدرش رو هم دوست داره و مورد احتران و تحسینش هم هست. یعنی اونو دربست مقصر نمیدونه و بنظر میرسه که فقط غم عدم همراهی با مادرش رو تقصیر اون میدونه.
به این مورد خوب پرداخت شده. از زنده و حس دار بودن توصیفها و صحنه ها خوشم اومد. در کل رابطه شون با هم معلوم و مشخصه
اما برای نشون دادن ربطش به وضع فعلی راوی کافی نیست.


شخصیتها زنده هستن. ولی خانم صادقی پرداخت نشده. داستان در وضع ایده آل این صحنه ها رو نیاز داره.
1-از راوی یک بخش به اندازه ی همین مقدار فعلی متن فقط در حالیکه رانندگی میکنه بی هدف بسمت بیرون شهر یا توی بزرگراهها و لذت میبره. تنها و شاید با موسیقی بلند توی ماشینش.
2-از خانم صادقی و زندگیش. جایی که راوی وارد زندگی خصوصی مثلن خونه ی او میشه و با هم راجع به زندگی خودشون،،،فارغ از دغدغه ی کمبود مرد و بچه در زندگی حرف نیزنن.
3-زندگی خصوصی راوی و دیدن شخصیت او در زندگیش چطور غذا میخوره تو اطاقش چیا داره الان از چیا میگذره تا چیا رو حفظ کنه چطور میخوابه وقت خالیشو چطور پر میکنه. هر کدوم یا هر تعدادی از اینها که خواستین رو بنویسین
4- زندگی اجتماعیش و برخورد مردم نزدیک به اون و همسایه ها و همکارها و اقوام و برخورد او با مردم
5- چی میتونه زندگیشو تغییر بده؟ چی رو رد میکنه و چیو فراموش کرده و ازش قطع امید کرده


🌹🌻🌹