درباره داستان کاش موش صحرایی بودم

درباره داستان کاش موش صحرایی بودم

آقای احمدی راحت و مسلط رولیت می کند و به خوبی لحن راوی و لحن حاکم بر کلیت داستان را می سازد؛ کاری که به نظر می رسد جوششی است و بی آنکه تلاشی آگاهانه کرده باشد خود به خود رخ می دهد.
ارتباط موقعیت مشاجره در صحنه تصادف رانندگی و بیمارستان و ادامه داستان نیز به خوبی ایجاد شده. فقط معتقدم خود موقعیت تصادف گنگ و باورناپذیر است. واکنش مرد مهاجم عصبانی یا احیانن مست به از خودروپیاده شدنِ راوی ساختگی به نظر می رسد و نویسنده خیلی ساده از کنار آن می گذرد. البته واقفم که آن موقعیت محور داستان نیست و بهانه ای لست برای ورود به درونِ پریشانِ راوی؛ اما وقتی چنین وضعیت متراکم و مستعد فاجعه ای آفریده می شود نویسنده باید بتواند خواننده را قانع کند که اگر دو طرف دعوا راحت از کنار هم می گذرند دلیل یا توجیهی وجود دارد.