📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
انتقال میدهد و کسانی مثل گلشیری بهرههای بسیار از دانش نجفی بردند
انتقال میدهد و کسانی مثل گلشیری بهرههای بسیار از دانش نجفی بردند. در کلاسهای براهنی ما با اغلب تئورسینهای تراز اول غربی آشنا میشدیم که دستاورد کمی نبود. ما باید لوکاچ را به زبان انگلیسی میخواندیم و همین طور بسیاری از مراجع دیگر را. اما از طرفی چنین خلاءهایی هم بود در کلاس آقای براهنی. هر چند بعدتر بعضی از شاگردان از جمله خانم فرخنده حاجیزاده و من این تابو را شکستیم و سعی کردیم از آموزههای کارگاههای گلشیری توسط شاگردان موفق او بهره ببریم، اما واقعیت این است که در کلاسهای براهنی ما چیزی از ادبیات گلشیری نشنیدیم. بعدها بود که من به واسطه بعضی از شاگردان نامدار گلشیری با جهان داستانی گلشیری آشنا و متوجه این جریان دو قطبی براهنی-گلشیری شدم. در هر صورت باید بگویم من از براهنی جهانبینی وسیعش را یادگرفتم و از گلشیری فن داستاننویسی را. براهنی در زمینه شعرپست مدرن تخصصیتر درس میداد و به راستی هم در کلاسهای او در این مسئله خاص مدام در حال غافلگیری بودیم؛ از بررسی جریانهای جدید گرفته تا مسائلی همچون ساختارشکنی از جریان مدرن و حرکت به طرف جریان پست مدرن. براهنی مدام رو به جلو حرکت میکرد. از طرف دیگر حقیقتا تابوشکن بود و حتی از ما میخواست که با او به همین صورت رفتار کنیم و نسبت به او همین رویکرد را پیش بگیریم. به نظر من براهنی و گلشیری مکمل یکدیگر بودند. من به شخصه خیلی خوشحالم که توانستم از سواد و دانش هر دونفرشان بهره ببرم.
ابراهیم گلستان تابو شکنی کرد
برگردیم به سوال اول خانم ارسطویی... ادبیات متعهد... بیایید این را واکاوی کنیم و ببینیم چه نویسندگانی در این جرگه قرار میگیرند...
وقتی شما از ادبیات متعهد میگویید من یاد گونهای از ادبیات با عنوان رئالیسم اجتماعی میافتم؛ ادبیاتی که بعد از 28 مرداد 32 و شکست تلخ روشنفکران (به معنای اپوزیسیون یا معترض به دولت)صورت گرفت. گلشیری متعهد است اما متعلق به ادبیات رئالیسم اجتماعی نیست چرا که هیچ کدام از ویژگیهای آن ادبیات را در ادبیاتش پیدا نمیکنید. بعد از به وجود آمدن فضای برآمده از کودتای 28 مرداد تئوریسینها و تولیدکنندگان ادبیات رئالیسم اجتماعی بر آن بودند که صرفا باید از اقشار رنج کشیده سخن گفت و به ادبیاتی که در جهت منافع مردم نوشته میشد. معتقد بودند. از آدمها تیپ درست میکردند و نه فرد یا کاراکتر. این ادبیات به انسان به عنوان یک تیپ اجتماعی نگاه میکند. یعنی انسان با تمام وجوه انسانیاش موضوع ادبیات رئالیسم اجتماعی نیست و هرگز یک انسان مرفه در این ادبیات موضوعیت یا فردیت پیدا نمیکند. از جلال آل احمد یا حتی از صادق هدایت به بعد تقریبا بخش عمده روشنفکران ما در سقف واحدی جمع شدند و با این که طرز فکرهای مختلفی داشتند اما به واسطه مخالفتشان با حکومت وقت که هدفی واحد بود زیر یک پرچم جمع شدند. غلامحسین ساعدی به طور نمونه در همین گونه ادبی شروع به نوشتن میکند و میبینید که در داستانهای او جایی برای خرده بورژواها و بورژواها نیست و صرفا مردم رنج کشیده آن هم نه به عنوان افرادی که ممکن است درون متفاوتی با هم داشته باشند، موضوعیت دارند. یا احمد شاملو که اصلا به دلیل نوشتههایی از این دست به یک چهره تبدیل میشود. اما کسی مثل بهرام صادقی حتی این موضوع را ریشخند میکند و با سلاح طنز به سراغ ماجرای تودهها میرود. من فکر میکنم نقطه نجات دهنده رئالیسم اجتماعی نخنما شده آن زمان بهرام صادقی و خصوصا ابراهیم گلستان بود. ما بعد از 28 مرداد با ادبیاتی رو به رو شدیم که به بهانه مردم و دستاویز قرار دادن آنها در ادبیات عقدهگشایی کرد؛ اما گلستان ادبیات بیعقده را تولید کرد. ابراهیم گلستان به نوعی نخستین کسی بود که این تابو را شکست و زندگی را با تمام وجوهش به نمایش کشید چرا که گلستان دغدغه نوشتن را دارد، دغدغه زبان و همین طور ادبیات داستانی را. به نظر من گلشیری وامدار چنین اشخاصی است. او تحت تاثیر ادبیات بهرام صادقی قرار گرفت و بعد از این که تجربیات گذشته را درونی کرد توانست از این نویسندگان عبور کند. به عبارت دیگر گلشیری برآیند تمامی این تجربهها بود . "شازده احتجاب" او پرشی است از رئالیسم اجتماعی به مدرنیسم. در این اثر میبینیم چگونه نوشتن اهمیت پیدا میکند. از طرف دیگر من معتقد نیستم که در این کتاب با انتقاد از طبقه مرفه رو به روایم. اتفاقا "شازده احتجاب" به عنوان یک فرد مرفه دارد زجر میکشد؛ فردی که توسط یک زن استثمار شده است بنابراین به استثمار زن دیگری مشغول میشود. ما در "شازده احتجاب" با یک رمان جدی رو به رو هستیم که دارد به ما چگونه داستان نوشتن در زبان فارسی را میآموزد، آن هم با تمام ظرفیتهای روایی که از غرب وام گرفته شده است و در زبان فارسی به بهترین نحو ممکن در حال اجرا است. زمانی که برای اولین بار این کتاب را خواندم غافلگیر شدم. فکر میکنم "شازده احتجاب" این شوک ر