📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
ک. ام
ک. ام. نیوتن هم در مقالهی فرمالیسم روسی و ساختارگرایی پراگ مینویسد: «عادتزدگی، آثار، لباسها، اسباب و اثاثیه، همسر، ترس از جنگ و همه چیز را از تازگی تهی میسازد و هنر به این دلیل وجود دارد که آدمی احساس زندگی را بازیابد، برای این وجود دارد که آدمی چیزها را احساس کند، برای این وجود دارد که سنگ را سنگی کند. ق
صد هنر عبارت است از انتقال احساس چیزها به صورتی که دریافت میشوند، نه به صورتی که شناخته شدهاند. تکنیک هنر یعنی آشناییزدایی از چیزها، مشکل کردن فرمها، افزودن بر دشواری و طول مدت ادراک. چون فرآیند ادراک خود به خود یک غایت زیباییشناختی است و باید طولانی شود. هنر راهی است برای تجربه کردن هنربودگی یک شیء، خود شیء مهم نیست.»
منتقدان نو
سنت فرمالیسم را میتوان دستاورد متمایز قرن بیستم در عرصهی زیباییشناسی دانست. ریشهی شکلگیری فرمالیسم پیدا کردن مبنایی علمی برای نقد ادبی بود. جان کرو رنسم، رابرت پن وارن، کلینت بروکس، ویلیام ک.ویمست و چند نفر دیگر از نظریهپردازان این جریان بودند. فرمالیسم از سال 1920 با مقالات تی. اس. الیوت دربارهی شعر آغاز شد و تا 1950 منتقدان و نظریهپردازان، فرمالیسم را تئوریزه کردند.
فرمالیستها معتقد بودند برای نقد اثر باید فقط اثر را دقیق خواند و مورد مطالعه قرار داد. حتی نیت مولف در نقد اثر اهمیت ندارد. جرمی هاوثورن در کتاب Studying the Novel: An Introduction مینویسد: «منتقدان نو از پذیرش آن چه به اصطلاح اطلاعات بیرونی یا خارجی نامیده میشد کمابیش به طور کامل سرباز زدند و صلاح را در این دانستند تا در انزوایی نسبی بر "خود اثر" دقیق شوند. آنان اغلب به "خوانش دقیق" بخشی از اثر متوسل میشدند و این کار را نوعی روش قلمداد میکردند.
در خلال این خوانش، به جزییات کامل آن بخش کوچک از رمان وارد میشدند و به گونهای به فن روایت- لحن- شخصیتپردازی- گفتار- اندیشهها/ فرآیندهای ذهنی- درگیری نمایشوار- عمل داستانی- نماد یا تصویر- مضامین و واکنش فرد توجه خاص روا میداشتند.» بعضی از فرمالیست های افراطی حتی معتقد بودند فرم و محتوا در حالت ایدهآل یکی میشوند و میگفتند: از آنجا که شکل درونی و بیرونی هر اثر منطبق با یکدیگر هستند و بر یکدیگر دلالت میکنند شکل درونی باید بتواند شکل بیرونی تصادفا به هم ریخته شده را دوباره به حال اول برگرداند.
نئوفرمالیسم
نئو فرمالیسم رویکردی انتقادی است که مبنایش همان فرمالیسم است و پس از یک دوره رکود، دوباره پا گرفت و به ویژه در سینما بازتاب داشت. منتقدانی چون دیوید بردول و کریستین تامسون با احیای فرمالیسم روس در یک ساختار جدید با تکیه بر عناصر فرمی فیلم به ویژه روایت به نقد فرمالیستی آثار سینمایی پرداختند.
فرم چیست؟
رمان "سیستم" است. داستان "سیستم" است. "سیستم" یا "سامانه" عبارت است از مجموعهای از اجزا که در تعامل با یکدیگر کار میکنند و یک هدف مشترک را دنبال میکنند. در شعر، دستور زبان، آواشناسي، قواعد شعري، صناعات ادبي و نمادپردازي همگي عناصری هستند که در کنار یکدیگر کار میکنند تا یک مضمون و حس مشخص را به مخاطب القا کند. القای این مضمون و حس مشخص همان هدف سیستم است.
هر اثر هنری فرم دارد. اما عناصر فرمی آنها با یکدیگر متفاوت است. در سینما روایت، میزانسن، کمپوزیسیون تصویر، فیلمبرداری، نورپردازی، موسیقی متن و بازی بازیگران همگی در خدمت فیلم هستند، برای القای یک مضمون مشخص. همینها هستند که فرم فیلم را میسازند. البته این را هم باید اضافه کرد که فیلم بخشی از عناصر فرمیاش را مدیون هنرهای دیگر است. میزانسن را از تئاتر میگیرد، روایت را از ادبیات داستانی و کمپوزیسیون تصویر را از نقاشی و عکاسی. هر کدام از اینها خودشان به عنوان هنر عناصر فرمی خودشان را دارند.
ادبیات هم فرم دارد. فرم ادبی «ادبیت» است. رومن یاکوبسن که از فرمالیستهای روس بود میگوید: «موضوع علم ادبیات، نه ادبیات که ادبیت است. یعنی آن چیزی که یک اثر خاص را به اثر ادبی تبدیل میکند.» در شعر همان عناصری که پیشتر بدانها اشاره شد ادبیت میسازند، فرم میسازند.
در ادبیات داستانی اجزایی که با هم کار میکنند طبق آن چه که جرمی هاوثورن در کتاباش میگوید فن روایت، لحن، شخصیتپردازی، گفتار، اندیشه ها/ فرآیندهای ذهنی، درگیری نمایشوار، عمل داستانی، نماد یا تصویر، مضامین و واکنش فرد، عناصری هستند که رمان را به عنوان یک اثر فرمال میسازند. این عناصر در کنار هم قرار میگیرند تا یک مضمون مشخص را از طریق رسانهی داستان به مخاطب القا کنند.