، فرصت را مغتنم شمردید برای لگد انداختن و عقده خالی کردن و انداختن تقصیرات حاصل از عدم توانایی و عقیم بودن‌تان در نویسنده‌گی بر گر

،فرصت را مغتنم شمردید برای لگد انداختن و عقده خالی کردن و انداختن تقصیرات حاصل از عدم توانایی و عقیم بودن‌تان در نویسنده‌گی بر گردن مُرده‌گان.
پُر واضح و مبرهن است که چند روز دیگر کس دیگری را برای تاختن به دستاوردهاش انتخاب می‌کنید.
شما دست پیش گرفتید که پس نیفتید.
بروید کلاه‌تان را بالا بیندازید که گلشیری نیست تا یقه‌تان را بگیرد و توی روی‌تان بگوید که داستان‌هاتان اگر داستان باشند،چه‌قدر مزخرف هستند.
بروید و این چند صباح باقی‌مانده از سلطنت‌تان را به عیش بگذرانید که دیری نخواهد پایید تا حضور نویسنده‌گانی نوظهور و خلاق در عرصه‌ی ادبیات امروز ایران.
نویسنده‌گانی که به‌خوبی راه برشان نمایان است و آن‌قدر توانمند هستند که برای جلوه‌گری نیاز به دست‌اندازی به مُرده‌گان نداشته باشند و خودشان شیوه‌ی مخصوص به خودشان را بیافرینند.
اگر خیلی جرأت و قدرت دارید،وارد عرصه‌ی کارزار شوید.بجنگید. انسان‌وار بجنگید نه این‌که از پشت چاقو بزنید یا مُرده‌شان را لگد کنید.
اگر اهل عمل هستید،وعده‌ی دیدار ما ساعت 5 عصر،میدان ونک.


رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه‌ی هستی رقم نخواهد ماند
حافظ
۱۷ خرداد ۱۳۹۵

📢پ.ن.: انتشار این یادداشت به معنای تایید آن از سوی ماتیکان داستان نیست.
@matikandastan