🔴ارتباط علم روانشناسی با حفظ منابع طبیعی (۲)

🔴ارتباط علم روانشناسی با حفظ منابع طبیعی(2)
تأثیر دیگر بر نگرش‌های زیست‌محیطی، می‌تواند به وضوح در جناح‌بندی سیاسی نسبت به مسائل زیست‌محیطی دیده شود؛ به‌طور مثال، در ایالات متحده امریکا، جمهوری‌خواهان به احتمال زیاد کمتر از دموکرات‌ها به علمِ پشت تغییرات اقلیمی باور دارند. در واقع نگرش‌ها به تعامل انسان ارتباط دارد و در این مورد نگرش و رفتارهای محیطی می‌تواند به عنوان علامت شناسایی گروه‌ها عمل کند. برخی افراد ممکن است مخالفت خود با نوآوری‌های زیست‌محیطی را ابراز کنند؛ نه اینکه به محیط طبیعی اهمیتی نمی‌دهند، بلکه به این خاطر که ممکن است دنباله‌روی گروه یا جناح خاصی باشند که مخالفت با آن نوآوری‌ها، مشیِ‌ سیاسی آن‌ها باشد.
@sahatzist
روانشناسی محیط زیست، نه تنها پیگیر روش‌هایی است که روانشناسی بتواند در محافظت از محیط طبیعی کمک کند، بلکه به کمک‌های محیط زیست به روانشناسی نیز معطوف و امیدوار است. به‌طور خاص، روانشناسی همیشه هدف ارتقاء پژوهش‌ها و کاربرد آن‌ها را در راستای بهبود رفاه انسان مدّنظر دارد؛ برای افزایش رفاه انسان، باید بدانیم که رابطه‌ی انسان و طبیعت تا چه حد سلامت است. به عنوان مثال، ثابت شده است که سموم ناشی از آلودگی‌های زیست‌محیطی می‌توانند بر سلامت انسان تأثیر مستقیم داشته باشند. پژوهش‌های زیادی اثرات مضرّ سرب، جیوه و PCB را بر عملکرد شناختی و گاهی اوقات رفتار اجتماعی انسان مورد تأکید قرار داده‌اند.
@sahatzist
در نهایت، مسائل زیست‌محیطی بر سلامت همه‌ی افراد سیّاره تأثیرات غیرمستقیم دارند؛ گرم شدن و انفجار جمعیت جهانی بر رفتار اجتماعی و درگیری‌های گروهی تاثیر می گذارد و فرصت‌های تعامل با حیوانات و طبیعت بر سلامت عاطفی و کاهش استرس تأثیرگذار است. ترویج رفاه انسان در عین نادیده گرفتن تهدیدات محیط طبیعی را می‌توان به بارگیری یک کشتی در طوفان تشبیه کرد. گزارش کمیسیون جهانی توسعه‌ی اقتصادی، اهداف پایداری را به صراحت دو هدف «بهداشت محیط» و «توسعه‌ی انسانی» عنوان کرد؛ مِن‌جمله توجه به انسان و رفاه زیست‌محیطی که در دایره‌ی روانشناختی فرد نیز قرار دارند.
@sahatzist
اساس زمینه‌ی روانشناسی محیط‌زیست، این است که چگونه افراد با محیط طبیعی ارتباط برقرار می‌کنند و خود را بخشی از آن می‌دانند؟ چرا این موضوع مهم است؟ مسائل مرتبط با عواطف ما توجّه بیشتری را جلب می‌کنند؛ احساسات بیشتری را به وجود می‌آورند و به جنبه‌های دیگر زندگی ما پیوسته‌اند. این حوزه بیشتر به رفتار و انگیزه‌ی تغییر رفتار توجه دارد. مردم این ارتباط با طبیعت را به شیوه‌های گوناگون، گاه حتّی برای ارائه‌ی یک تصویر مثبت از خود استفاده می‌کنند؛ «من صاحب زیباترین باغ هستم»، «من یک هکتار جنگل بارانی خریده‌ام»، «من مسیر یک بزرگراه را به نام خود کرده‌ام» و جملاتی از این دست نشان از عشق و ارتباطات عمیق ما با طبیعت است. تجربیاتی این‌چنین، هویت فردی ما را شکل داده و به ما می‌گوید که ما به عنوان یک هویت مستقل چگونه با سایر جنبه‌های دنیای طبیعی ارتباط برقرار می‌کنیم. این‌ها پیام‌هایی حاصل از تعهّدات اخلاقی درک‌شده‌ی ما نسبت به طبیعت را در بر دارند؛ اینکه آیا من صرفاً یک ناظر طبیعت هستم، خود را فرزند مادر زمین می‌دانم، یا یک مصرف‌کننده‌ی ساده‌ی منابع طبیعی‌ام، هویت‌ها، نقش‌ها یا روابط من با دیگران را توصیف نموده و نقش‌ها و روابط مسئولیت‌ها را تعریف می‌کند.
@sahatzist
همچنین تجارب فردی با طبیعت، با سیاست‌های عمومی که این تجربیات را فعال یا محدود می‌کنند، به شدّت مرتبط هستند -آیا پارک‌هایی در نزدیکی ما وجود دارد یا خیر؟ برنامه‌های محلّی که می‌توانم در آن شرکت کنم چیستند؟ آیا من حسّ قوی هویت اجتماعی را درک می‌کنم و در این صورت آیا من احتمال بیشتری برای حفظ جامعه‌ی محلّی دارم؟ تأثیرات اجتماعی همبسته‌ی تفسیر ما از طبیعت است. شناخت وابستگی متقابل روابط اجتماعی و زیست‌محیطی نشان می‌دهد که ما باید سیاست‌ها و نهادهای اجتماعی را که شامل تعامل با جهان طبیعی به‌عنوان یک بخش اساسی جامعه است، تشویق کنیم. چنین مؤسّساتی شامل محیط‌های رسمی و غیررسمی آموزشی، سازمان‌های حفاظت، پارک‌های شهری و غیرشهری و سایر مکانیسم‌های دیگری هستند که افرادی با دانش و تجارب محیط‌زیستی را تربیت می‌کنند. این تجربیات می‌تواند رفتار و حتّی باورهای اساسی درمورد برقراری عدالت در رابطه با مسائل محیطی را پیش‌بینی کند و این همه، اهمیت علم روانشناسی حفاظت یا روانشناسی محیط زیست را پررنگ می‌کند.