ایران از جمله کشورهایی است که سیاست گزارانش تلاش وافری کرده‌اند که فرهنگ را تا سرحد امکان جنسیتی کنند

ایران از جمله کشورهایی است که سیاست گزارانش تلاش وافری کرده اند که فرهنگ را تا سرحد امکان جنسیتی کنند. جنسیتی کردن رنگ ها، بازی ها، کارتون ها، ورزش ها، پوشش ها، زبان ها، کتاب ها، فیلم ها، شغل ها و نقش های اجتماعی از آن جمله اند. به همین ترتیب، طی چهار دهه اخیر تلاش فراوان شده است که تا سر حد امکان، مکان ها نیز جنسیتی شوند. جنسیتی کردن مکان حاکی از نوعی جنسیتی کردن حداکثری فرهنگ است. جنسیتی کردن مکان در طول تاریخ ایران و جهان امری متداول بوده و هست. تفاوت اصلی در شدت این پدیده است. ایران از جمله کشورهایی است که نگاهش به جنسیتی کردن مکان یک نگاه حداکثری است و چنین نگاهی بیشتر از آنکه یاری دهنده کارآیی نظام اجتماعی و تقویت کننده رفتارهای مبتنی بر اخلاق جمعی باشد، تضعیف کننده آن است.
امروز که به گذشته نگاه می شود بسیاری از این جنسیتی شدن مکان ها، امری نامطلوب و ناپسند تلقی شده و ممکن است برای انسان امروزی خنده دار به نظر رسد. امروز به هیچ وجه قابل قبول نیست که مدرسه خاص پسران باشد (جنسیتی کردن مطلق مکان)، هر چند قابل قبول به نظر می رسد که مدارس پسران و دختران جدا از یکدیگر باشند (جنسیتی کردن نسبی مکان). این در حالی است که تنها اندکی بیش از یک سده (سال 1286، یک سال پس از امضای فرمان مشروطه) است که اولین مدرسه دخترانه که موفق شد دانش آموزان دختر را به خود جذب کند توسط بانو طوبی آزموده در محل زندگیش فعال شود و مدرسه به عنوان یک مکان، از جنسیتی شدن مطلق خارج شده و به جنسیتی شدن نسبی وارد شود. این در حالی است که در آن زمان بسیاری از آحاد جامعه و از جمله روحانیون رفتن دختران به مدرسه را امری ناپسند و در مواردی حتی مخالف با شرع اسلام تفسیر می کردند. البته در جامعه ای که هر مکانی بیرون از خانه بیشتر مکانی مردانه بوده است چنین برخورد و تفسیری می تواند طبیعی تلقی شود اما در حقیقت امری فرهنگی است نه طبیعی.
در حالی که به نوشتن مطلبی کوتاه در باره ورود زنان به ورزشگاه ها بودم سکانسی از مجموعه شهرزاد توجهم را جلب کرد. در این سکانس که خواهر شهرزاد بدون اطلاع خانواده به سالن بدن سازی ویژه دختران رفته بود در حیاط خانه با پدرِ کمربند به دستی روبرو می شود که او را به خاطر چنین گستاخی بزرگی مورد تهدید قرار داده است و اگر پا در میانی شهرزاد نبود احتمالاً بدنش با کمربند سیاه می شد. خواهر شهرزاد در سخن هایش تأکید می کند که بر روی درب سالن نوشته که ورود افراد مذکر ممنوع است. رفتن به سالن ورزش برای زنان امروزی نه تنها منعی ندارد که تشویق نیز می شود. اینکه جنسیتی شدن مکان امری فرهنگی است با چنین مثالی شفاف تر می¬شود.
جنسیتی شدن مکان تاریخی طولانی دارد. مطمئناً یکی از دلایلی که جامعه ای نظیر ایران کنونی تا این حد در خارج کردن مکانی نظیر ورزشگاه از جنسیتی بودن دچار مشکل است همین تاریخ طولانی است. مثالی از یونان باستان به عنوان مهد دموکراسی می تواند مفید باشد. مفید بودن آن به این لحاظ است که مفهومی مانند دموکراسی یونانی با مفهوم دموکراسی در عصر کنونی تا چه اندازه می تواند متفاوت باشد. تفاوتی که به جنسیتی شدن مکان ها در آتن، دولت شهر یونانی در سرزمین اتیکا انجامیده است. دموکراسی آتنی یک دموکراسی مردانه است و البته نه همه مردان. بردگان مرد در این محدوده قرار نمی گیرند که البته برای جامعه آن روز امری کاملاً طبیعی قلمداد می شود هر چند امری فرهنگی است. زنان نیز سهمی از دموکراسی آتنی ندارند. یکی از مکان های مهم و مقدس در این دموکراسی مستقیم تپه ای به نام پنیکس است که مکانی کاملاً مردانه بوده است. هیچ زنی در این مکان حق حضور نداشته است. در اینجاست که تا 6000 مرد آتنی بدون وجود حتی یک زن به تصمیم گیری در باره امور مهم می پرداختند. شاید بتوان چنین وضعیتی را با مجلس خبرگان رهبری در ایران (به عنوان یک مکان) مقایسه کرد که جایگاهی ویژه مردان است و این البته به جنسیتی بودن مدیریت سیاسی در ایران برمی گیرد که اگر نگوییم به طور مطلق اما نزدیک به آن، امری مردانه است.