🌐نظریه کنش متقابل نمادین. ⚡️جورج هربرت مید

🌐نظریه کنش متقابل نمادین
⚡️جورج هربرت مید

🔺جورج هربرت مید یکی از نظریه پردازان مهم در شکل گیری نظریه کنش متقابل نمادین بود. او مبانی نظری مورد نظرش را با سه مفهوم ذهن، خود و جامعه بیان کرد. در ادامه به این سه جزء مهم از نظریه کنش متقابل نمادین مید پرداخته خواهد شد.


1⃣ ذهن

🔺ذهن را می توان به عنوان گفتگوی داخلی انسان با خودش از طریق نمادهای معنی دار تعریف کرد. مید ذهن را همچون یک فراگرد اجتماعی می پنداشت. به عقیده او بیشتر رفتارهای انسان مستلزم دخالت فراگردهای ذهنی تعمدی میان محرکها و واکنش ها بود. نمادهای معنی دار می توانند به صورت نمادهای جسمانی یا زبانی تجلی پیدا کنند. وجود زبان که خود یک نوع محصول اجتماعی است در تحلیل نهایی بوجوآورنده ذهن است. زبان انسان را قادر به واکنش در برابر نمادهای جسمانی و واژه ها می کند.

🔺محرکها ممکن است نماهای معنی دار باشند و یا محرکهایی باشند که معنای یکسانی برای همه افراد درگیر ندارند. در صورتی که محرکها معنی دار باشند، یعنی در افراد درگیر در کنش، واکنش های یکسانی را موجب شوند ، در اینصورت فرایندهای تفکر و عمل کردن و کنش متقابل را آسان می سازد. اما برای محرکهای دسته دوم ،کنش متقابل براساس توانایی ذهنی انسان و انطباق با موقعیت موجود و درک معنای یک نماد خاص اتفاق می افتد.

🔺به عقیده مید معنی از موقعیت اجتماعی برمی خیزد. معنی پیش از آنکه ذهن به آن آگاهی یابد در عمل اجتماعی حضور دارد. یک عمل در صورتی معنی می یابد که یک کنشگر از طریق ادای یک کنشگر دیگر رفتار منتج از آن ادا را تشخیص دهد. معنی لزوما آگاهانه نیست اما در صورتیکه این نمادها در اختیار انسان باشد معنی این توان را دارد که پدیده ای آگاهانه گردد.

🔺ذهن، انسان را قادر می سازد که در زمان مواجهه با محرکها به تفکر بپردازد .عامل تعیین کننده در فراگرد تفکر، توانایی برای پرهیز موقتی از کنش است. انسان برای انتخاب یک کنش از میان چندین کنش مختلف در برابر یک محرک، با اعمال گزینش هوشمندانه یا بازاندیشانه راههای گوناگون را در ذهن خود ارزیابی می کند که این اتفاق در فراگرد تفکر رخ می دهد.


2⃣خود

🔺خود یک فراگرد آگاهانه است که تواناییهای مورد نیاز آن از طریق اجتماعی بدست می آید. انسان با اجتماعی شدن زبان را یاد می گیرد که وسیله استفاده و تفسیر نمادهای معنی دار شفاهی است.

🔺مراحل اجتماعی شدن از نظر مید شامل دو مرحله نمایشی و مرحله بازی است. در مرحله نمایشی کودک نقش های مختلف را یاد می گیرد که ادراک متنوعی از زندگی اجتماعی به او می بخشد.کودک می تواند خودش را به شیوه های گوناگون ببیند.

🔺در مرحله بازی کودک توانایی به دست آوردن نظر تعمیم یافته تری درباره موقعیت و خود خویش پیدا می کند. در این مرحله پذیرش نقش دیگری تعمیم یافته را یاد می گیرد. زمانی که کودک چشم انداز فراگیری از بازی بدست می آورد، ادراک منسجم تری از خوددارد. بنابراین برای اینکه خود شکل بگیرد باید گروه اجتماعی وجود داشته باشد که فرد جزئی از آن گروه قلمداد شود و طبق قواعد آن گروه، اجتماعی شود.

💥دو عنصر بنیادی خود:
1- من
2- درمن

🔺(من) و (درمن) فراگردهایی در داخل (خود) هستند. (من) بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی ندارد و ما تنها پس از عمل از وقوع آن باخبر می شویم و در واقع واکنش فوری کنشگر است.

🔺 (درمن) بخشی از خود است که کنشگر از آن آگهی دارد و نیروهای سازشگری و نظارت اجتماعی را بازمی نمایاند. این بخش توسط شیوه های مختلف اجتماعی شدن در (خود ) شکل می گیرد و برای کنترل (من) در داخل (خود) فعال است. بدین ترتیب (خود) محصول (من) و (در من) است.

🔺خصوصیت کنش آزادانه و منحصر به فرد برای هرفرد و خلاق بودن اومربوط به عملکرد بخش (من) است که قابل محاسبه نیست.


3⃣جامعه

🔺جامعه یک سازمان اجتماعی است که ذهن و خود در بطن آن پدید می آید. از نظر مید نهاد یک رشته از واکنش های مشترک است و جامعه الگوهای کنش متقابل است. به عبارتی دیگر جامعه ای که ما به آن تعلق داریم یک رشته واکنش های سازمان یافته در برابر موقعیت های معینی است که فرد در آنها درگیر می شود.

🔺مید جامعه را برفرد مقدم می داند و فراگردهای ذهنی را برخاسته از جامعه در نظر می گیرد. افراد به گروههای اجتماعی تعلق دارند که در درون این گروهها اجتماعی می شود و جامعه از مجموع این گروهها تشکیل می شود.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA