🌷کانال تـافــت🌷 مخفّف: تاریخ،ادبیات،فلسفه،فرهنگ،تمـدّن #تاریخ #ادبیات #فلسفه #فرهنگ_و_تمدن هشتگ مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنید


‍ …رند کیست؟. نه خود را می‌بیند و نه به رد و قبول غیر نظر دارد

اندر دو جهان کرا بود زهره‌ی این؟. در دنیایی که همه چیز به میزان پول سنجیده می‌شود، در دنیایی که نام آوران عصر برای صید زر و سیم نه پروای نام دارند نه اندیشه‌ی جان، فراغتی و کتابی و گوشه‌ی چمنی، برای که کفایت می‌کند؟. برای یک رند؛. برای یک آزاد اندیش بی‌خیال که این همه غوغای خود پرستی که در جهان هست برای وی جز یک فریاد پوچ نیست. در دنیایی که زاهد و واعظ شحنه شناس می‌خواهند حق را به سجودی و نبی را به درودی فریب دهند که می‌تواند مسجد و صومعه را خراب کند، خلق را و قضاوتشان را نادیده گیرد، در کار خدا و خلق از چون و چرا دم زند، بجز یک رند؟. درست است که حافظ هنوز این بیرنگی رندانه را همه جا ندارد، درست است که او نیز گه گاه یک آدم عادی است، از دیگران تقاضا دارد و ملاحظه، آنچه دگران می‌پسندند می‌پسندد و آنچه دیگران رد می‌کنند رد می‌کند، اما آخر که می‌تواند دائم در این کوچه‌ی رندان بنشیند و هرگز با دیگران برخورد نکند؟. هرچه هست حافظ نیز از وحشت و تنهایی این کوچه دلش می‌گیرد و بیرون می‌آید به دنیای عادی، دنیای شیخ ابواسحاق‌ها و حاجی قوام‌ها …🌷از کوچه‌ی رندان🌷. دکتر ‌کوب. ...
  • گزارش تخلف

(ایران! فدای اشک و خنده‌ی تو)

آیا می‌دانستید بزرگترین قحطی در ایران، عمرش از یک قرن تجاوز نمی‌کند؟. در جنگ جهانی اول با اینکه ایران بی‌طرف بود ولی به علت ناکارآمدی مسئولین و احتکار انسان صورتان! بین سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ خورشیدی (پادشاهی احمد شاه قاجار) قحطی وحشتناکی رخ داد که از ۲۰ میلیون جمعیت ایران تقریبا ۹ میلیون تلف شدند؛. یکی از وحشتناک‌ترین هولوکاست‌های تاریخ که ۴۵ درصد جمعیت کشور از گرسنگی جان باختند …پ‌ن: به تاریخ قحطی دقت کنید! صد سال گذشت، مواظب باشیم تاریخ تکرار نشود، به قول زنده یاد فریدون مشیری:. با تمام اشکهایم، باز -نومیدانه- خواهش می‌کنم:. بس کنید!. بس کنید!. فکر مادرهای دلواپس کنید. ...
  • گزارش تخلف

‍.. 🌷تقدیم به مردم شریف کردستان🌷

‍ شبی در آپارتمان آراسته‌ای_ که اتفاقا تا هتل من بیش از چند قدم فاصله نداشت_ مجلس شامی ترتیب داده شد که در آن چند خانواده‌ی دانمارکی نیز حضور داشتند؛. و طی آن مجالی پیش آمد تا در آن سر دنیا با غریبه‌هایی که دوستدار ایران بودند، راجع به ایران صحبت کنیم. آنچه از آن شب بیش از چیزهای دیگر در ذهن من نقش نهاده، اعتراف یک خانم جوان دانمارکی است که چندی با شوهرش که طبیب «کامپساکس» بوده، در سنندج اقامت کرده بود. این خانم هنوز حسرت زندگی در سنندج را در دل داشت، و با آنکه در یکی از پر وسیله‌ترین و مرفه‌ترین شهرهای دنیا می‌زیست، آرزو می‌کرد که باز روزی بتواند دورانی را که در کردستان زندگی کرده بود، بازیابد. من حق داشتم که از این حرف او احساس خوشوقتی بکنم و بنازم به کشوری که با همه‌ی ناهمواری‌ها و بیابان‌ها و خرابه‌هایش، به این آسانی می‌تواند در دل خودی و بیگانه راه یابد، حتی اگر این بیگانه کسی باشد که از قلب تمدن صنعتی پای بیرون نهاده است؛. و این نیز، به نظرم واقعیتی نمود که تنها کسانی قدر این سرزمین را نمی‌دانند که بیش از همه از آن برخوردارند؛. البته از تن او، نه از روحش …. 🔵از کانال استاد بزرگ. ...
  • گزارش تخلف

… «این نوعی افتخار است برای من که در این مملکت دو کتاب منتشر کردم و یک کلمه هم درباره‌اش ننوشتند

معادله‌ای است که دو صورت دارد:. یک اجتماع با فرهنگ و متعالی در قبال یک اثر بد، سکوت می‌کند و برعکس یک کار خوب در یک اجتماع بی‌فرهنگ با سکوت روبه‌رو می‌شود. (غزاله علیزاده). مصاحبه‌ی غزاله علیزاده با مجله گردون در سال ۱۳۷۴ و مقایسه‌ی نسل خود و نسل بعد از انقلاب، که نسل حاضر را فاقد آرمان‌خواهی می‌داند که «حاکی از زوال» است:. «ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانهٔ عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ...
  • گزارش تخلف

…ژاپنی‌ها، مرگ را به سخره می‌گیرند؛. با جذبه‌ای راز آمیز مردن برای کشورشان را می‌پذیرند

چرا یک مرد از مرگ بترسد وقتی ایمان دارد که پس از مرگ با همه‌ی نژادش در می‌آمیزد و جاودانه می‌شود؟. مرد یک بار می‌میرد، زندگی کوتاه است و جهان یک خواب است؛. بگذار با افتخار بمیرم …. چین و ژاپن.
  • گزارش تخلف

‍.. ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان بلوچ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ

حسین خان ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ، وزیر فرمانفرما ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می‌دهم و به‌جای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد. ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهاد حسین خان را شنید ﮔﻔﺖ: من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮه ﻧﻤﯽﻓﺮﻭشم. ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ جلوی پدر جان داد. اتفاقا سال بعد ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ …فرمانفرما ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ جلوی چشمان پدر جان داد!. ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وزیرش ﺃﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﮔﻔﺖ ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ در کار ﻧﯿﺴﺖ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه‌ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه‌ای ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ‌اﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ. ﺍﻓﻀﻞ‌ﺍﻟﻤﻠﮏ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ ﺭﺷﻮه‌ی ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭﺷﺪ …. نشو در حساب جهان سخت گیر. که هر سخت گیری بود سخت میر. تو با خلق آسان بگیر نیک بخت. ...
  • گزارش تخلف

…آمریکایىها یک کلمه‌ى ترکیبى جالبى در زبان محاوره و روزمره‌ی خود دارند بنام Hard time که هر چه سعى کردم نتوانستم معادل فارسى آنرا

ترجمه‌ى لغت به لغت «زمان دشوار» یا «زمان سخت» بسیار الکن و نارساست. خیلى جالبه که سرگرمى ترجمه‌ى یه داستان کوتاه و ساده‌ى انگلیسى، مرا به کجاها برد تا مجبور شوم به رفتارهاى خود در موقعیت‌هاى ناخوشایند و تأثیر آن بر دیگران، با رویکرد انتقادى نگاه کنم.. هارد تایم، زمان سختى نیست که در اثر یک اتفاق، تصادف یا عامل خارجى و حتى درونى فرد بوجود آمده باشد. هارد تایم را یک انسان به انسان دیگر می‌دهد،. چگونه؟. زندگى پر از اتفاقات ناخوشایند است و آدمها داراى نقاط ضعف فراوان. عکس‌العمل ما در برابر پدیده‌هاى ناخوشایند (از نظر ما) و کیفیت روبرو شدن با آن است که مفهوم هارد تایم مشخص می‌شود. یک مثال:. مادرى در حال بیدار کردن فرزندش براى رفتن به مدرسه است. ...
  • گزارش تخلف

■ همه آنها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند

■ همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند. ■ هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد. ■ هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد. ■ هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد. ■ هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد. ■ همهٔ حیوانات با هم برابرند …در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف می‌شود:. &apos&apos&aposهمهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند&apos&apos&apos … مزرعه‌ی حیوانات.. ...
  • گزارش تخلف

#فرهنگ_و_تمدن"قانون ۱۵دقیقه‌ای" موفّقیّت ژاپنی‌ها:اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید د

«قانون ۱۵دقیقه‌ای» موفقیت ژاپنی‌ها: …اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد …اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی‌اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد …اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته‌ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است …اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده‌روی سریع اختصاص دهید از هفته‌ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه‌ی بهتری خواهید گرفت …اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول‌های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت‌های عظیم یادگیری دست خواهید یافت …🌷زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاه است که هیچ وقت به بهانه‌ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی‌اندازید🌷. ...
  • گزارش تخلف

به جستجوی تو از شب گذشته آمده‌­ام.. هزار بادیه را در نوشته آمده‌­ام

قدم قدم همه نام تو را، به ناخن و خون. به شاخه‌­های درختان، نوشته آمده‌­ام. به بویه­‌ی بر و بوم همیشه آبادت. ز هفت خان خرابه گذشته آمده‌­ام. دلاورانه، هزاران هزار جادو را. به تیغ معجزه­‌ی عشق، کشته آمده‌­ام. هزار وادی را، دره دره رد شده‌­ام. هزار بادیه را، پشته پشته آمده­‌ام. ملول دیو و ددم با چراغ دل در کف. ...
  • گزارش تخلف

در یک جامعە‌ی دیکتاتوری، مردم مدام بین انتخاب درست و غلط در تردید هستند؛

از یک سو با عملی کە می‌دانند درست است، جان خود را بە خطر می‌اندازند و از سوی دیگر با سکوت در برابر استبداد آرمان‌هایشان را می‌بازند. بنابراین چە باید کرد؟. می‌توان پرسش را این گونە نیز مطرح کردکە:. بهتر است فریاد برآوریم و مرگ خود را جلو بیندازیم یا سکوت کنیم و جان دادن تدریجی خود را طولانی سازیم …. ...
  • گزارش تخلف

‍.. برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد …

دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند، آنگاه در حالی که دو سوگلی‌اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه دستور حرکت داد؛ کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی‌هایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکه‌چی که از شدت سرما می‌لرزید، گفت:. درشکه‌چی! به سرما بگو ناصرالدین شاه «تره هم واست خرد نمی‌کنه!». درشکه‌چی بیچاره سکوت کرد …. اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد:. درشکه‌چی! به سرما گفتی؟؟. درشکه‌چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!. -خب چی گفت؟؟. ...
  • گزارش تخلف

کهن دیارا، دیار یارا، دل از تو کندم ولی ندانم. که‌گر گریزم کجا گریزم؟

وگر بمانم کجا بمانم؟. نه پای رفتن، نه تاب ماندن، چگونه گویم درخت خشکم؟. عجب نباشد اگر تبر زن، طمع ببندد در استخوانم!. در این جهنم، گل بهشتی، چگونه روید؟ چگونه بوید؟. من ای بهاران، ز ابر نیسان، چه بهره گیرم که خود خزانم؟. به حکم یزدان شکوه پیری مرا نشاید، مرا نزیبد. چرا که پنهان به حرف شیطان سپرده‌ام دل که نوجوانم. صدای حق را سکوت باطل در آن دل شب چنان فرو کشت. ...
  • گزارش تخلف