🌷کانال تـافــت🌷 مخفّف: تاریخ،ادبیات،فلسفه،فرهنگ،تمـدّن #تاریخ #ادبیات #فلسفه #فرهنگ_و_تمدن هشتگ مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنید


#فرهنگ_و_تمدندولت‌شهری که آرامش آن محصولِ بی‌حرکتی و سکونِ اتباع آن باشد که چون رمه‌ای هدایت می‌شون

دولت‌شهری که آرامش آن محصول بی‌حرکتی و سکون اتباع آن باشد که چون رمه‌ای هدایت می‌شوند و تنها برای بندگی ساخته شده‌اند، بیشتر شایسته‌ی نام آسایشگاه است تا دولت‌شهر!..
  • گزارش تخلف

#تاریخً در زمانی که برده‌داری در آمریکا قانونی و رایج بود، زن سیاهپوستی بنام هریت تابمن، که خود یک

در زمانی که برده‌داری در آمریکا قانونی و رایج بود، زن سیاهپوستی بنام هریت تابمن، که خود یک برده‌ی فراری بود به همراه جمع دیگری از انسانهای شریف و سفید پوست آمریکایی گروهی مخفی راه انداخته بودند بنام خط نجات؛. خط نجات بردگان سیاه‌ پوست را از روی مزارع برده‌داران فراری می‌داد و مخفیانه بسوی کانادا و ایالات شمالی می‌برد که در آنجا برده‌داری نبود. عملیات نجات بردگان بسیار پیچیده و خطرناک بود و در هر مرحله‌ای اگر لو می‌رفت، هریت تابمن و یارانش همگی دستگیر و تیرباران می‌شدند. سالها بعد که بردگی در آمریکا ملغی شد و بردگان آزاد شدند، از هریت تابمن پرسیدند سخت‌ترین مرحله‌ی کار و عملیات شما برای نجات بردگان چه بود؟ هریت عمیقا به فکر فرو رفت و گفت:. «قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی و باید آزاد باشی!» …. ...
  • گزارش تخلف

…. زکریای رازی آمد و رفت!. انیشتین آمد و رفت!

فروید آمد و رفت!. استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت!. بیل گیتس هم درحال رفتن است.!. اما هنوز در خانواده و همسایگی ما مادری اسپند دود می‌کند تا فرزندش چشم نخورد!. پدری گوسفند می‌کشد و نذری می‌دهد تا ظلمش بخشیده شود!. مادربزرگ در انتظار معجزه است تا مشکلش حل شود!. دایی‌ام برای پاک کردن مال خود، بخشی از دارایی خود را خرجی می‌دهد ولی خواهر و خواهر‌زاده‌هایش که حقشان را خورده، همه دندان پوسیده دارند. پدر بزرگم وصیت کرده تا دارایی خود که یک منزل ۱۰۰ متری کهنه ساخت است را بفروشند و برای او نماز و روزه بخرند، در حالیکه پسران و دختران و نوه‌هایش از گرسنگی ناله می‌کنند!. خاله‌ی بی‌سوادم هر روز هزار تومان به صندوق صدقات واریز می‌کند تا جهنم ناشی از ظلم به عروس و بچه‌هایش بخشیده شود. ...
  • گزارش تخلف

وقتی «سینوهه» شبی را به مستی کنار نیل به خواب می‌رود و صبح روز بعد یکی از برده‌های مصر که گوش‌ها و بینی‌اش به نشانه‌ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می‌بیند، در ابتدا می‌ترسد، اما وقتی به بی‌آزار بودن آن برده پی می‌برد، با او هم کلام می‌شود …برده، از ستم‌هایی که طبقه‌ی اشراف مصر بر او روا داشته بودند می‌گوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر …برده، از سینوهه خواهش می‌کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته‌اند برای او بخواند …سینوهه از برده سؤال می‌کند که چرا می‌خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می‌گوید: سال‌ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه‌ی پر برکت اما کوچک من در کنار زمین‌های بیکران یکی از اشراف بود. روزی او با پرداخت رشوه به مأموران فرعون، زمینهای مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش‌ها و بینی مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد، سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها ...
  • گزارش تخلف

کسی که اندکی ادعای شرافت و فهم کند، باید گاه‌گاه بتواند از خود بپرسد:

آیا من به نانی که می‌خورم می‌ارزم؟. این برای یک انسان، عادی‌ترین و مهم‌ترین سؤال است؛ اما چند نفر از ما این سؤال را حتی یک‌بار از خود کرده‌اند؟. دکتر ‌علی_اسلامی‌ندوشن. (از کانال استاد بزرگ)..
  • گزارش تخلف

…نگاری مست لایعقل چو ماهی. درآمد از در مسجد پگاهی.. سیه زلف و سیه چشم و سیه دل

سیه‌گر بود و پوشیده سیاهی. ز هر مویی که اندر زلف او بود. فرو می‌ریخت کفری و گناهی. درآمد پیش پیر ما به زانو. بدو گفت ای اسیر آب و جاهی. فسردی همچو یخ از زهد کردن. بسوز آخر چو آتش گاهگاهی. چو پیر ما بدید او را برآورد. ز جان آتشین، چون آتش آهی. ...
  • گزارش تخلف

‍ …🌷اشکی در گذرگاه تاریخ🌷. شاعر: فریدون مشیری …. از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل. از همان روزی که فرزندان آدم. صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی. زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید. آدمیت مرد. گرچه آدم زنده بود …از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند. از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند. آدمیت مرده بود …بعد دنیا هی پر از آدم شد واین آسیاب گشت و گشت. قرن‌ها از مرگ آدم هم گذشت. ...
  • گزارش تخلف

🌷🌷 گناه اکنون بینی 🌷🌷

چون محمود غزنوی ری را به تصرف می‌آورد و مجد‌الدوله_ امیر دیلمی_ اسیر او می‌شود، محمود از او می‌پرسد:. «آیا کتاب شاهنامه را خوانده‌ای که تاریخ ایران است و طبری که تاریخ مسلمانان؟». جواب می‌دهد: «آری»، محمود می‌گوید:. «پس چرا خود را اسیر آنکه نیرومندتر از توست کردی؟» (ابن اثیر، وقایع سال ۴۳۰). مقصود شاه غزنوی آن بود که اگر از این کتاب‌ها پند گرفته بودی، به این سرنوشت دچار نمی‌شدی. کسانی که به دیروز و فردا نیندیشند، مستوجب مجازات‌های سخت می‌گردند؛ چه، همواره در طاس لغزنده‌ی «اکنون بینی» سرگردان خواهند ماند. در ایران باستان این اعتقاد بود که چون سران قومی گناه بکنند، همه‌ی مردم کشور کفاره‌ی آن را خواهند پرداخت، شاید برای آنکه تحمل حکومت سران خطاکار را کرده‌اند …🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷. ‌ها_را_بشنویم. ...
  • گزارش تخلف

‍ …. دخترم تاریخ را تکرار کرد. قصه‌ی ساسانیان را باز گفت

تا به خاطر بسپرد آن قصه را. چون به پایان آمد، از آغاز گفت. بر زبانش هم چو طوطی می‌گذشت. آن چه با او گفته بود استاد او:. داستان اردشیر بابکان. قصه‌ی نوشیروان و داد او. قصه‌ای از آن شکوه و فر او. کز فروغش چشم گردون خیره شد. زان جلال ایزدی کز جلوه‌اش. ...
  • گزارش تخلف

(از ویژگی‌های روحی ایرانی) تسلط افراط و تفریط بر امور است، یا به عبارت دیگر نقص توازن؛

این عارضه موجب گردیده که ایرانی یا چیزی را زیاد دوست بدارد و یا زیاد دشمن، و توقف در حد وسط برایش بسیار دشوار بشود …. 🌷دکتر اسلامی‌ندوشن🌷. ‌ها_و_ناگفته‌ها.
  • گزارش تخلف

‍ …هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان. ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان

یک ره، ز ره دجله منزل به مدائن کن. وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران. خود دجله چنان گرید صد دجلهٔ خون گویی. کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان. بینی که لب دجله کف چون به دهان آرد. گوئی ز تف آهش لب آبله زد چندان. از آتش حسرت بین بریان جگر دجله. خود آب شنیدستی کاتش کندش بریان؟. بر دجله‌‌گری نونو وز دیده زکاتش ده. ...
  • گزارش تخلف