🔅 شکست پروژه‌ی آزاده نامداری. شکست پروژه‌ی زن ایده‌آل اسلامی با قرائت رسمی

🔅 شکست پروژه‌ی آزاده نامداری
شکست پروژه‌ی زن ایده‌آل اسلامی با قرائت رسمی
🖋 مرتضی کریمی - انسان‌شناس

📍 #آزاده_نامداری کیست؟ چرا عکس‌های بدون روسری او تا این حد حساسیت و نفرت عمومی ایجاد کرده است؟ آزاده نامداری فقط یک مجری ساده‌ی تلویزیون نیست. نه او و نه مدیران و مسئولیتی که به برساخت پروژه‌ی «آزاده نامداری» می‌پرداختند، نمی‌خواستند که او یک شخص، یک مجری و یک کارمند ساده باشد. آزاده نامداری، نمونه‌ی موفق یک زن، با معیارها و ملاک‌های رسمی بود؛ یک زن با صورتی نسبتا زیبا و جذاب، اندامی متناسب، با پوششی که تنها پوشش قابل قبول رسمی، یعنی چادر است و اطلاعات مذهبی و دینی در حد دعاهای مفاتیح الجنان و اعمال واجب و مستحبی سفارش‌شده در هر روز.
البته «آزاده نامداری» فقط یک نمونه بود. نمونه و ماکتِ کار، و هر نمونه‌ی کاری برای عرضه ممکن است کمی «بهتر» یا «آراسته»تر از حد معمول یا تولیدِ انبوه آن کار یا کالا باشد. به طور مثال داشتن سر و زبان، توانایی یکی به دو کردن با مردان غریبه روی آنتن برنامه‌های زنده تلویزیونی، رفتارهای جذاب بدنی و میمک‌های صورت برای روایت رسمی و یک زن واقعی در زندگی روزمره چالش برانگیز است. اساسا در ویترین بودن برای دیگران و حاضر نبودن پیش و جلوی چشم همسر در روایت رسمی پذیرفته شده نیست.
بنابراین اولا نفس «کار کردن»، آن هم کار کردن آزاده نامداری در صدا و سیما و همچنین جلوی ویترین بودن برای مردانِ دیگر هرگز نمی‌توانست آزاده نامداری را به یک الگوی واقعی و صد در صدی برای سنت گرایان تبدیل کند. اما کدام زن آفتاب و مهتاب ندیده ای است که بتواند روبروی دوربین تلویزیونی ایستاده و با آن توانایی‌های بدنی و زبانی به تبلیغ حجاب کامل و زنِ کامل با قرائت رسمی بپردازد؟ آیا آزاده نامداری در یک خانواده با معیارها و ملاک‌های رسمی و حکومتی بزرگ شده بود که دارای چنین توانایی‌هایی در کلام و رفتار بدنی اش باشد؟
پروژه‌ی برساخت آزاده نامداری اما یک نقص مهم و اساسی از منظر روایت رسمی داشت. مجرد بودن قطعه‌ی گمشده‌ی پازل رسمی از زن مسلمان ایرانی بود. ازدواج با فرزاد حسنی، که خود پروژه‌ی نمایشیِ دیگری بود از برساخت مردِ نمونه اسلامی-ایرانی، نه تنها نقصِ موجود در هر دو پروژه را می‌پوشاند بلکه یک پروژه‌ی جدید و ایده‌آل را برای قاریان روایت‌های رسمی از مرد و زن بودن محقق می‌کرد: پروژه خانواده ایده آل اسلامی-ایرانی.
سازمان صدا و سیما با دست‌اندرکاریِ آزاده نامداری و فرزاد حسنی اولین نمایش‌دهنده‌ی زندگی خصوصی این دو «زوج موفق اسلامی ایرانی» جلوی دوربین برابر چشمان هزاران ببینده تلویزیونی بود. آیا کاری غیراخلاقی در حال رخ دادن بود؟ آیا این قرار گرفتن اخلاق در خدمت قدرت رسمی نبود؟ آیا این قدرت نیست که اخلاق را تعریف می‌کند با بهتر است بپرسیم تا چه میزان قدرت اخلاق را تعریف می‌کند؟ چرا این دو هیچ کدام در قبال این شوآف پر سر و صدا عکس‌العملی نشان ندادند؟ در حالی که بسیاری از دیدن مغازله‌های غلوشده‌ی این دو «زوج موفق و ایده‌آل» جلوی دوربین تا مرز تهوع پیش می‌رفتند و بسیاری از خانواده‌های مذهبی مجبور به تحمل شرم از دیگر عزیزان‌شان یا خاموش کردن تلویزیون می‌شدند، این دو مجری برای کسب درآمد و موفقیت بیشتر از همین حیلت سود می‌جستند و به خواسته‌ی کارگردان و تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ها آریِ غَرّا می‌گفتند.
اما عاقبت آن آری‌گویی‌ها و خوش‌خدمتی‌ها چه شد؟ طلاق! آن‌ها حتا طلاق‌شان را به یک سوژه‌ی نمایش اجتماعی بدل کردند. طبیعی بود که مراسم ازدواجی که حضارش تمام مردم ایران باشند، برای طلاقش هم تمام مردم ایران دوباره فراخوانده خواهند شد. همان‌طور که در برنامه‌ی زنده تلوزیونی از دلایل عشق و علاقه‌ی سوپررمانتیک آن‌ها سؤال می‌شد و پاسخ‌ها برای مردم عادی کلمه به کلمه و با لحنی مشمئزکننده هجی می‌شد، دلایل طلاق نیز به توضیح نیاز داشت. همان‌طور که منشأ علاقه و داستان شروع رابطه‌ی رمانتیک آن‌ها مورد بحث قرار می‌گرفت، اتفاق‌های منجر به جدایی نیز همراه با عکس و مستندات دیگر از فضای کاملاً خصوصی دو طرف در بوق و کرنا می‌شد. صداوسیمای متقلب و مقلد اما هرگز حاضر نبود که به شکست پروژه‌ی خود اذعان کند و در برنامه‌های زنده از دو طرف دعوت کند تا حرف‌هایشان را روبه‌روی دوربین با مردم بزنند.
ادامه 👇👇👇

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology