انقلابمان را دزدیده اند برای بازگشتش تلاش می کنیم! تمام مطالب منتشره در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار میابد. ادمین: @WT_XT


مسکین برهنه به سرما همی رفت سگان در قفای وی افتادند

خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد و گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته!!. داستان کولبران و پولبران ما نیز چنین است، کولبران زحمت کش را به هزار دلیل واهی محکوم می‌کنند اما پولبران را که خاور خاور از مملکت پول می‌برند و در بانک‌های اجنبی می‌اندوزند آزاد و رها می‌گذارند.!!. به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇. ...
  • گزارش تخلف

‍ ‍.. ‌جمهور.. 👇

‌هایی_از_احمدی‌نژاد_در_ایام_خانه‌نشینی. 🔹در این دو سه ماه علاوه بر تحلیل‌هایی که پیرامون فتنه‌ی جدید و هدف قرار گرفتن ولایت فقیه از سوی رئیس جمهور و اطرافیانش بیان می‌شد، برخی شخصیت‌های سیاسی نقل قول‌هایی هم از احمدی‌نژاد درباره خانه‌نشینی‌اش داشتند …🔹مرتضی آقاتهرانی (نماینده مجلس نهم و دهم، عضو جبهه پایداری و استاد اخلاق هیئت دولت) در سخنانی که اسفند۹۰ منتشر شد گفت:. «همین‌هایی که می‌گویند ایشان برای آقا شرط گذاشته، جلسه‌ای که بین حضرت آقا و ایشان خصوصی است و حتی بچه‌های دفتر ایشان هم نیستند، این گزارش را چه کسی برای شما آورد؟ از کجا خبر دارید؟ غیب می‌دانید؟». 🔹وی با اشاره به ناراحتی شدید احمدی‌نژاد از نسبت ضدولایت‌فقیه شنیدن از قول رئیس جمهور درباره‌ی دیدارش با رهبری در ایام خانه‌نشینی چنین گفت: «من صحبتی کردم، برداشتن وزیر از اختیارات من هست یا نیست، نمایندگان حق دخالت ندارند. یا درست یا غلط برمی‌دارم یا می‌گذارم. حضرت آقا باید نظر بدهند و باید عنایت شود. آقا هم یا موافقت می‌کنند یا مخالفت، از این دو حالت که بیرون نیست، اگر موافقت کردند که هیچ، اگر مخالفت کردند من چه وظیفه‌ای دارم؟ ...
  • گزارش تخلف

…حماسه ابوالفتح خان!. ابوالفتح خان، خان نبود، دزد بود. آفتابه دزدی می‌کرد

می‌رفت و از خانه‌های مردم آفتابه‌ها و دمپایی‌ها را از دم دستشویی‌ها جمع می‌کرد و می‌برد. آن زمانها دستشویی‌ها اکثرا توی حیاط خانه‌ها بود و آفتابه دزدی سر راست‌ترین و راحت‌ترین دزدی بود. حتی صاحب مال هم اگر سر می‌رسید معمولا به صرافت تعقیب دزد و پس گرفتن مالش نمی‌افتاد و معمولا فحشی حواله دزد می‌کرد و ماجرا تمام می‌شد. هرچه بود ابوالفتح خان که آن زمان به «ابوالفتح آفتابه دزد» معروف بود و هنوز «خان» نشده بود، روزگارش را با آفتابه دزدی و سرقت دمپایی توالت می‌گذراند. یک روز موقع یکی از سرقتهایش صاحبخانه سر رسید و ابوالفتح که هول شده بود، در داخل مستراح پایش لیز خورد و سرش به سنگ توالت برخورد کرد و همانجا راهی سفر آخرت شد. بعد از مرگ او فرزندانش برای او مجلس ختم ترتیب دادند و کسی را به عنوان ذاکر آوردند تا از خوبیهای پدرشان یاد کند … منتهی چون مرحوم هیچ خوبی نداشت و همه‌ی شهر هم او را به آفتابه دزدی می‌شناختند، فرزندان مرحوم پولی اضافه بر نرخ معمول به ذاکر دادند که بگوید ابوالفتح آفتابه هایی را که از در مستراح مردم بر می‌داشت خرج ایتام می‌کرد. ذاکر هم چنین کرد اما ملت بلند بلند خندیدند که ا ...
  • گزارش تخلف