✅ روایت خسته چند خاطره دشوار. امیرقباد| بی قانون

✅ روایت خسته چند خاطره دشوار
امیرقباد| بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

یه کلمه‌ «امشب» از مخرج حلقم خارج نشده، تو هوا زده یه آه از این خانه به دوشیا هم چسبونده تنگش، میگه: دل منم هوس رطب کرده. میگم: گرمیت میکنه! همین جوری در جوش و خروشی. دو تا جوش رو دماغت هم در میاد. از این قناسی به یه موجود نامانوس و نامالوف‌تر هم بدل میشی؛ اون وقت خر بیار و خیار بار کن. دیدم انگارش نه انگاره! اصلا اون برخورندگی معمول تو چشماش نیست. یه جور خمار در منظره خیره مانده و پلک نمیزنه.
بعد بدون هیچ واکنشی به نمک‌پراکنی من، یهو به خود اومده میگه: ما جوش بزن بودیم، نونوا جوش‌شیرین نمی‌زد.
به ریش مرلین که این جمله رو اگر جلوی ولدمورت گفته بود، داستان همون فصل سه به علت عارضه پارگی رگ‌های دور فک و کشیدگی کشاله گردن استاد به پایان می‌رسید و خانم رولینگ در فقر بقیه عمرش رو به پوچی می‌گذروند. میگم: هاااان! چی شده؟ فرهاد طور لب پنجره نشستی، پشت وانتی لفظ میای! خبریه و ما بی‌خبریم؟
میگه: جنبه داری یه چی برات تعریف کنم؟ رفتم نشستم کنج دلش یه جور خودم رو ملوس کردم که اعتمادش رو جلب کنم همه چی رو بریزه رو داريه كه برای روز مبادا یه چی داشته باشم سرکوفتش کنم.
میگه: تو تا حالا شونزده ساله بودی؟ میگم: هر کسی میتونه یه زمانی شونزده ساله بوده باشه. میگه: نه اون شونزده ساله کرختا. از اون عاشق پیشه‌ها منظورمه. میگم: آره خب! یه چیزایی یادمه. میگه: مثلا چی؟ میگم: یکی بود سر کوچه منتظر سرویس وای میستاد. یه لبخندای لوندی هم می‌زد. منم چند بار براش گل از باغچه چیدم و یکی دو تا نامه نوشتم انداختم براش. میگه: پس تو بودی گلای باغچمون هر روز کمتر می‌شد؟ میگم از باغچه شما نمی‌چیدم که گدا. میگه:‌ خب چی شد؟ میگم: هیچی خب. چی می‌خواست بشه. از یه روز به بعد اون نیومد وایسته سر کوچه منتظر سرویس. میگه: یعنی جواب نامه‌هات رو هم نداد؟ میگم: نه! حالا اصن موضوع اون جوش شیرین زدن تو بود. میگه: ها! نه من جوش‌شیرین نمی‌زنم. نونوا میزنه. برای معده‌ام خوب نیست. ترش می‌کنم. از شونزده سالگی این‌طورم. همین!
اومدم پاشم، دیدم نیشش باز شده. میگم:‌ چته؟ میگه: هیچی! همین یه خاطره‌ رو کم داشت. از اون موقع نشسته لب پنجره. همش زیر زبون میگه: آخه از شونزده سالگی؟ بعد یه نیشخند میزنه؛ یه نگاه به من میندازه، یه پوزخند میزنه و دوباره میگه :‌آخه از شونزده سالگی؟
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon