✅ کودک‌کاوی کی از همه باادب‌تره؟. طیبه رسول‌زاده | بی قانون

✅ کودک‌کاوی کی از همه باادب‌تره؟
طیبه رسول‌زاده | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

تو دوره ما بچه‌ها مجبور بودن مودب بار بیان. البته پدر و مادرها زیاد زحمت مطالعه کتب روان‌شناسی رو به خودشون نمیدادن. اونا راهکارهای مخصوص به خودشون رو داشتن که کاملا هم جواب می‌داد.
والدین زمان ما به پیشگیری بسنده نمیکردن و درمان رو هم سرلوحه کارشون قرار میدادن. ماها قبل از اینکه بتونیم صحبت کنیم ازمون زهر چشم میگرفتن.
یعنی کافی بود تو یک سالگی ازشون تقاضای شیر کنی. قبل از اینکه بگن چی به سر سهمیه شیرمون اومده امکان تجسم واقعی یه لولو رو برامون فراهم میکردن تا اگه گفتن لولو برده ما بفهمیم قضیه واقعا جدیه و تقاضایی که داریم بی‌مورده.
البته اون دسته از بچه‌های باهوشی که داستان تخیلی براشون باورپذیر نبود، باز هم اصرار به خوردن شیر داشتن و میتونستن تا دو سالگی هم دووم بیارن. ولی بالاخره باید سزای اصرارهای بی‌موردشون رو میدیدن.
پس یه روز که میومدن سراغ شیر، با تپه‌ای از انواع ادویه جات آتش‌زا مثل فلفل و کاری و زنجبیل مواجه میشدن. چون سر داستان لولو هم اعتمادشون رو به والدین از دست داده بودن، به اَخِه و پیفه و جیزه توجه نمیکردن و برای اولین بار می‌فهمیدن که اگه حرف و خواسته ناجوری داشته باشن ممکنه تو دهنشون هر چیزی بریزن.
بزرگ‌تر که شدیم در ما نهادینه کردن که مودب باشیم. به این صورت که اگه یکی از بچه‌های محل واژه‌های ناجوری مثل بی‌ادب، بی‌تربیت یا دیوونه رو استفاده می‌کرد، همه بچه‌هایی که این حرف رو شنیده بودن به صف می‌شدن تا از پدر اون بچه‌ای که فحش داده کتک بخورن و با صفت توله‌سگ خطاب بشن.
خود فرد مذکور هم بعد از حکاکی سگک کمربند روی کمرش تو زیرزمین تنگ و نمور خونه‌شون حبس می‌شد تا با اجنه هم‌صحبت بشه.
این شد که ما خیلی آدمای شرمنده‌ای بار اومدیم. یعنی کافی بود تو چهارسالگی به‌طور اتفاقی بخوریم به کتری آب جوشی که والدینمون وسط اتاق گذاشته بودن و بسوزیم.
تا مدت‌ها از پدر و مادرمون عذرخواهی می‌کردیم تا یه بار اواسط درمان سوختگی درجه سه، بیخیالمون نشن و بذارنمون سر راه.
ولی بچه‌های الان طبق متدهای دقیق روان‌شناسی بار اومدن. پدر مادرای این نسل ماهاییم که در بالا به شیوه تربیتیمون اشاره شد. لذا سعی داریم به خودمون ثابت کنیم میتونیم بدون استفاده از زور، بچه مودب بار بیاریم.
طبق روش‌های جدید، اولا بچه باید تا هر وقت که دلش خواست شیر بخوره تا خدایی نکرده در مرحله دهان و دندانی عقده‌ای بار نیاد. ثانیا باید دايم قربون صدقه‌اش رفت و به خاطر برد پرتاب وسیله‌ای که پرتاب کرده «دست طلا» خطابش کرد و ازش فیلم گرفت برای ثبت در تاریخ. تا هفت سالگی هم پادشاه خونه است و هرچی که میخواد رو میتونه داشته باشه.
حواستون باشه جوری رفتارهاش رو مورد نقد قرار بدید که متوجه نشه کار بدی کرده و خدایی نکرده اعتماد به نفسش آسیب ببینه. مثلا می‌بینی مادره نشسته تو مترو یهو پسربچه 6 ساله‌اش یه سیلی محکم میکوبه تو صورتش و میگه: «پاشو از جای من جوجه دوزاری. یه دقیقه رفتم آیدی اینستام‌ رو به این دختره بدم، بیاما! فوری خودت رو چپوندی تو صندلی ما».
بعد هم در عرض چند ثانیه با انواع کلمه‌ها و ترکیب‌های تازه، که ماها بعد از 30سالگی به‌طور اتفاقی تو کوچه اون‌ها رو شنیدیم، خواهر و مادر دنیا و روزگار و مسببان تولدش رو جلو چشم همه میاره. اون‌وقت مادره با شرمندگی بلند میشه و میره یه گوشه روی زمین میشینه و به رفتارای زشتش فکر میکنه. تا بچه بیاد یکی بزنه رو شونه‌اش و بگه پاشو حالا عیبی نداره.
این دفعه رو می‌بخشمت ولی دیگه تکرار نشه. وقتی ازش می‌پرسی چرا بچه‌ات رو اینجوری تربیت می‌کنی؟ جواب میده: خوب بود جلوی این همه آدم تحقیرش کنم؟ باید بتونه حقش رو تو جامعه بگیره. یه کم لحنش بی‌ادبیه بچه‌ام ولی حرف حق رو میزنه.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon