✅ دوست ایرلندی من. پدرام سلیمانی | بی قانون.. دارم که در ایرلند زندگی می‌کند

✅ دوست ایرلندی من
پدرام سليمانی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

دوستی دارم که در ایرلند زندگی می‌کند. اتاقش همیشه سرد است و بخاری ندارد. البته الان آدم‌های کمی هستند که بخاری داشته باشند و بیشترشان شوفاژ را ترجیح می‌دهند. حتی گاز آشپزخانه هم دیگر گاز نیست و شعله ندارد. یک چیز الکتریکی داخلش گذاشته‌اند که گرم می‌شود و رویش غذا می‌پزی و این خیلی عجیب است که آدم‌ها ترجیح می‌دهند آتش کمتری ببیند. هرچند این نتیجه‌گیری می‌تواند از چندین بعد احمقانه و غیرمنطقی به نظر برسد و اگر این‌طور به نظر رسید، دفاعی ندارم. چیزهای زیادی وجود دارند که من از آن‌ها دفاع نمی‌کنم. از رییس‌جمهوری که به او رای داده‌ام، از اقلیت‌ها، از حقوق سیاه‌پوستان و دوستم وقتی که دارد کتک می‌خورد. بنابراین یک نتیجه‌گیری «شاید احمقانه» نمی‌تواند طوری برانگیخته‌ام کند که بخواهم از آن دفاع کنم.
دوست من حتی شوفاژ هم ندارد تا اتاقش هرچه بیشتر شبیه به ایرلند باشد. نمی‌دانم آب و هوای ایرلند همیشه سرد است یا او فقط زمستان ایرلند را دوست دارد اما... ترکیب جمله قبلی به شکلی بود که انگار باید به یک «اما» ختم می‌شد و بعد از اما جمله دیگری می‌آمد ولی برای جمله بعد از اما چیزی به ذهنم نرسید و نمی‌دانستم چگونه باید ترکیب جمله اول را دستکاری کنم که دیگر نیازی به اما نداشته باشد. شاید هم می‌دانستم اما تلاشی برایش نکردم و خب وقتی تلاش نمی‌کنی فرقی ندارد که آن کار را بلدی یا نه. شاید هم فرق دارد. شخصا ترجیحم این است که مثالی به ذهنم برسد که تایید کننده فرق داشتن باشد اما برای ساختن این مثال هم تلاشی نمی‌کنم چون ذهنم درگیر دوستی است که در ایرلند زندگی می‌کند.
نمی‌دانم چرا ترجیحش این است که دمای اتاقش با دمای خیابان‌های ایرلند یکی باشد. یک بار از او خواستم اتاقش را کمی گرم کند و تصور کند که دارد در یک اتاق گرم وسط ایرلند زندگی می‌کند. اما این کار را نکرد و با بی‌توجهی به من مشغول ساز زدن شد. اینکه او خوب ساز می‌زند هیچ اهمیتی ندارد و چیزی که مهم است بی‌توجهی‌اش به نظراتم است. در واقع بی‌توجهی‌اش به من. من یعنی کل من. نه فقط نظراتم یا بادی که ممکن است از گلویم خارج شود. می‌دانم همان اول منظورم از من را فهمیدید و نیازی به توضیح بیشتری نبود اما باد گلو برایم پدیده بسیار جالبی است و اگر اینجا به آن اشاره نمی‌کردم در ادامه یادم می‌رفت. بله باد گلو پدیده جالبی است و گاهی می‌تواند شگفت‌زده‌ام کند. دوست ایرلندی‌ام هربار قبل از سیگار کشیدن آروغ می‌زند. نمی‌دانم چرا از همان ابتدا به جای بادگلو از آروغ استفاده نکردم. به هرحال دوستم این کار را می‌کند و معتقد است این کار باعث می‌شود اثر سرطان‌زایی سیگار 40 درصد کاهش پیدا کند و این تنها شوخی اوست.
آدم‌های زیادی را می‌شناسم که اتاق‌شان کشور و حتی دنیای دیگری است. خودم هم مدتی است ساکن یکی از سیارک‌های کهکشانی دور هستم که ساکنینش رویاپردازی می‌کنند و قصه‌های زیادی می‌سازند و به این شکل تولید انرژی می‌کنند و خب این‌ها فقط یک نمونه از ویژگی‌های آن سیارک است و مثلا از ویژگی‌های جالب دیگرش این است که نمی‌توانی هیچ کس را تحقیر کنی مگر اینکه در غذایت تف کرده باشد.
دوستم می‌گوید که دیگر نمی‌تواند در ایرلند زندگی کند و همه چیز مزخرف است. می‌گویم می‌فهممت و دستم را روی شانه‌اش می‌گذارم و به این فکر می‌کنم که چه زمانی قرار است سیارکم را از دست بدهم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon