داستانهای روزنامه طنز بی قانون
پیش درآمد:. حسن غلامعلیفرد. ----
پيش درآمد:
حسن غلامعلیفرد
----
هميشه چرخِ گردونِ روزگار چنين گشته که يک نفر داستانی نوشته و بقيه هم آن را خواندهاند. البته گاهی بوده که چند نفر شروع کردهاند به نوشتنِ داستان يا سريال اما همگیشان ملزم به نوشتن در چهارچوبی مشخص بودند و حق تجاوز از چهارچوبهای تعيين شده را نداشتند. اما حالا ما بر آن شدهايم که فلک را سقف بگشاييم و طرحی نو در اندازيم. يعنی چه؟ يعنی نشستهايم فکر کردهايم و بعد يکهو يک لامپ بالای سرمان روشن شده و با خود گفتهايم چند نفر بيايند و يک داستان بنويسند، آنهم داستانی که هر نويسنده آن را مطابق ميل خودش بنويسد و پيش ببرد و قسمت بعدش را نويسندهای ديگر بنويسد، طوری که هيچکدام از نويسندهها ندانند در قسمتهای بعدی چه روی خواهد داد و نويسندهی قبلی شخصيت داستانشان را وسط کدام جهنمدرهای رها خواهد کرد! شايد بشود گفت در اين داستان نويسندگان ما خود و يکديگر را به چالش خواهند کشيد. به هر حال... نويسندگانی که انتخاب شدهاند تا اين مسيرِ گُنگ را با ما قدم بزنند از بين بهترين داستاننويسانِ طنز دستچين شدهاند و آنقدر غير قابل پيشبينی و ديوانه هستند که در هر قسمت شما را شگفتزده کنند. اميدوارم اين گشودنِ سقف ختم به خير شود و اين انداختنِ طرحی نو به انداختنِ سنگی در چاه توسط ديوانهای تبديل نشود که اگر بشود هم ما بيشتر استقبال میکنيم.
پسنوشت: برای خواندن این داستانها میتوانید به کانال داستانهای بیقانون آمده و گزینهی جوین را بفشارید تا همگی با هم جوین ببریم!
@dastanbighanoon
Telegram.me/dastanbighanoon