داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ برچسب تازگی. هادی رنجبر | بی قانون.. سالم بود که یه روز بابام با یه جعبه بزرگ وارد خونه شد
✅ برچسب تازگی
هادی رنجبر | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
شش سالم بود که یه روز بابام با یه جعبه بزرگ وارد خونه شد. باورم نمیشد! تلویزیون رنگی خریده بود. اون موقع کمتر کسی تلویزیون رنگی داشت و ما تا قبل از خریدش، موفقیت چشمگیر دیگهای تو کارنامهمون نداشتیم. وقتی که جعبه رو باز کردیم یه تلویزیون ۲۱ اینچ خودنمایی میکرد که به گوشه سمت چپ بالاش یه برچسب به اندازه یه کف دست چسبیده بود. یادمه تا من اومدم برچسب رو بکنم، بابام به سان پلنگی تو هوا پرید و زد رو دستم و در همون حالی که دستمو محکم گرفته بود، تو چشمام نگاه کرد و گفت: «خوب گوش بده ببین چی میگم، هیچوقت نباید این برچسب رو بکنی؛ فروشنده تاکید کرده که موقع فروش تلویزیون، این برچسب نشون دهنده تازگی تلویزیونه و رو قیمتش تاثیر داره». تازه اینم گفت که خیلیها این برچسب رو از بازار سیاه تهیه میکنند تا بتونن تلویزیونشون رو بفروشن. کوچکترین مخالفت ما با این قضیه با سرکوب شدیدی مواجه میشد و حتی کم کم خودمون هم این حرف رو باور کردیم. بخش زیادی از کودکی من به این گذشت که به مهمونایی که برای بازدید از تلویزیون میاومدن بگم چرا ما مجبوریم به خاطر حفظ این برچسب، ۳۰ درصد برنامه های تلویزیونی رو از دست بدیم؛ ۳۰ درصد بالایی هر برنامه رو.
البته فیلم و سریالها خیلی مشکل نبودن، دیگه خیلی باید بدشانس میبودیم اگر مهمترین اتفاقات فیلم اون زیر میافتاد. مثل همون باری که نقش اول فیلم زیر برچسب کشته شد و ما هیچوقت نفهمیدیم چطور. یکی دیگه از مشکلها موقع پخش فوتبال بود که هیچوقت نمیفهمیدیم دقیقه چنده. یادمه یه بار تخمه خریدیم و نشستیم فوتبال ببینیم که یهو داور سوت پایان رو زد. اونجا بود که فهمیدیم ما از حدود دقیقه ۸۹ نشسته بودیم پای مسابقه.
همه خانواده ما، تازه یک سال بعد از بازی ایران استرالیا، وقتی دیدیم ایران تو جام جهانی بازی میکنه فهمیدیم که نتیجه اون بازی چی شده، چون از زیر برچسب فقط حرف A اسم استرالیا رو میتونستیم ببینیم و ماهها از نتیجه بیخبر مونده بودیم.
اما مشکل اصلی وقتی بود که میخواستیم ببینیم الان کدوم کانالیم. برای این کار مجبور بودیم یکی یکی کانال ها رو بزنیم عقب تا به یه برنامه آشنا برسیم که کانالش رو مطمئنیم. از اونجا شروع میکردیم به شمردن تا برگردیم به همون کانال و اینطوری میفهمیدیم کدوم شبکهاس.
اما با وجود همه این مشکلات، همیشه یه غرور خاصی تو نگاه بابام بود که این تلویزیون هنوز نوئه و موقع فروش برگ برندمونه. ۲۰ سال به همین منوال گذشت تا اینکه یه روز که خواستم تلویزیون رو روشن کنم، روشن نشد. تعمیرکار بعد از کلی ور رفتن باهاش گفت که باید از خیرش گذشت. ما هم تصمیم گرفتیم تلویزیون رو بذاریم تو کوچه تا یکی پیدا شه و ببردش.
موقع بردنش همه با حسرت داشتیم به برچسب سالم روش نگاه میکردیم. هیچوقت نفهمیدیم اون برچسب دقیقا چرا باید اونجا باشه. ولی به این افتخار میکردیم که تلویزیونمون رو ۲۰ سال نو نگه داشته بودیم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon