یاد جنگل دور - گوردون اوراینز

یاد جنگل دور - گوردون اوراینز

#معرفی_کتاب
--------
یاد جنگل دور - گوردون اوراینز


⁣گونه‌ای از غزال شاخ‌چنگالی در مونتانای آمریکا زندگی می‌کنه که هنگام فرار تا ۱۰۵ کیلومتر در ساعت سرعت دارن. اما هیچ حیوانی نمی‌تونه اونا رو بگیره. نه خرس نه کایوت و نه گرگ. پس چرا این حیوان انقدر سرعت داره؟ یکی از تکامل‌دان‌های معروف اومده به خیلی از این سوالات پاسخ داده.

⁣گوردون اوراینز در کتاب «Snakes, Sunrises, and Shakespeare» دست به تکوین و تدوین فرضیه‌ی ساوانا زده. ساوانا منطقه‌ای در آفریقاست که طبق نظریه‌های بسیاری، خواستگاه همین انسان امروزیه. دشت‌های بزرگی پر از درخت‌های پت و پهن که عرضشون از طولشون بیشتره.

⁣اوراینز می‌گه برای فهم سرعت این غزال باید به گذشته‌ی اون نگاه کنیم. سرعت چشمگیر این غزال به احتمال زیاد بخاطر هم‌زیستی با گونه‌ای یوز آمریکایی است که در آخرین عصر یخبندان منقرض شدن. این غزال بخاطر هم‌دوره بودن با اون یوز به این سرعت بالا رسیده و همین باعث شده تا به امروز بمونه.

⁣این کتاب میاد بررسی می‌کنه که چطور هیجانات و رفتارهای آدم امروزی همگی ریشه در گذشته داره. خودش بهش میگه شبح ساوانا: یعنی شبحی که از گذشته‌ی دور با ما انسانها مونده و خیلی از رفتارها و واکنش‌هامون نشات گرفته از همون دوران هست که در ساوانا بودیم.

⁣تاریخ گونه‌ی ما بدین شکله که در حدود ۳۰۰ تا ۲۵۰ هزار سال پیش (یک بار این رقم رو تو ذهنتون حساب کنید که یعنی چقدر) ما به شکل انسانهای امروزی سعی کردیم زندگی کنیم. حدود ۱۰ هزار سال پیش ما یکجا نشین و کشاورز شدیم. و دنیای مدرن امروزی حدود ۳۰۰ ساله که وجود داره.

⁣انسان از وقتی تونست روی دوپاش بایسته، در بیشتر تاریخش، شکارچی-گردآورنده بود. یعنی مکان مشخصی نداشتیم. دنبال غذا بودیم و برای ده‌ها هزار سال ما از مکانی به مکان دیگر در حرکت بودیم. ۱۰ هزار ساله که ما یکجا نشین و کشاورز شدیم. و بعدش پس از عصر صنعتی شدن به طرز حیرت‌آوری پیشرفت کردیم

⁣بخش بزرگی از این کتاب دنبال تبیین و تشریح این فرضیاته که بدن ما همون بدن انسان خوراکجوه و ترس‌ها و هیجانات ما برای همون دورانه. شما یک بدن فیزیکی کهن رو دارین حمل می‌کنید که از خیلی جهات به دنیای امروز نمیخوره و آداپته نیست. مثالهای جذاب زیادی در کتاب آورده که چند تاش رو می‌نویسم

⁣اوراینز میگه ما زمانی هویت‌مان را و واکنش‌هایمان به محیط را بهتر خواهیم شناخت که بفهمیم نیاکانمان چه کردند، چرا آن کار را انجام دادند و چرا این واکنش‌ها در بدن ما وجود دارد. مثال میاره که طی چند تحقیق، واکنش‌ بچه‌های پیش دبستانی در زمین بازی رو بررسی کردن.

⁣میگه ما از درخت پایین اومدیم، زندگی دوپایی را در پیش گرفتیم و از تمام امتیازهای آن بهره گرفتیم اما آدم‌سانان ماده هرگز توانایی بالا رفتن از درخت را از دست ندادند. مشاهده شده که دختربچه‌ها تمایل بیشتری برای بالا رفتن از درخت یا آویزهای پارک دارند تا پسربچه‌ها.

⁣انسان ماده از نرها سبک‌تر و چابک‌تر بودن، اما در عین حال کوچک‌تر و آسیب‌پذیرتر بودن و جانوران شکارچی آفریقا آنها را بیشتر تهدید می‌کردند. درختان تنها پناهگاهی بودند که می‌توانستند از آن بالا روند و تهدید جانوران درنده را از خود دور کنند. ماده‌ها نه برای گریختن از دست حیوانات،

⁣بلکه برای چیدن میوه و آجیل نیز از درختان بالا می‌رفتند و از سایه آن در برابر آفتاب داغ استوایی بهره می‌بردند. بنابراین بالا رفتن از درختان برای جنس ماده بیشتر از نرها ارزش سازشی داشت. بنابر این استدلال و فرضیه، نرها به مرور توانایی‌شان برای بالا رفتن از درخت را از دست دادند.

⁣مادامیکه نرها به مرور در پایین درخت موندگار شدن، ماده‌ها روزگار بیشتری بالای درخت موندن. اشاره میکنه به چند تحقیق که نشون میده دختربچه‌های امروزی بیشتر از هیولای زیر تخت واهمه دارند و پسربچه‌ها از هیولایی که از پهلو (مثلا کمد دیواری) می‌آید. که این ترس برمیگرده به زندگی گذشته.

خواندن بخش دوم

------
@friedrish