روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
آشوب - جرد دایموند - نشر طرح نو.. ----
آشوب - جرد دایموند - نشر طرح نو
----
اون موقع شوروی ۱۷۰ میلیون جمعیت داشت و فنلاند تنها ۳.۷ میلیون نفر بود. شوروی با چهار لشکر به تعداد ۵۰۰ هزار سرباز به فنلاند حمله کرد. فنلاند کلا ۱۲۰ هزار نیرو داشت. هزاران تانک و هواپیمای جنگی پیشرفته و توپخانه به فنلاند حمله بردند.
فنلاند به رهبری ژنرال منرهیم تفنگ و مسلسل زیاد داشت اما مهمات کم داشت. به سربازان گفته شده بود تا هنگام نزدیک شدن مهاجمان الکی شلیک نکنید. قبلتر لهستان با جمعیتی ۱۰ برابر فنلاند در برابر آلمان به زانو در آمده بود و فنلاندیها امیدشون برای پیروزی صفر بود.
رویکرد فنلاند با این نیروی خیلی کم، کندکردن پیشروی شوروی، پرهزینه کردن جنگ و خسته کردن اونا بود. میدونستن جنگ عادلانه و برابر نیست و استراتژی خسته کردن متجاوز رو پیش گرفتن. فنلاند به طرز حیرت آوری مقابل شوروی و استالین مقاومت نشون میداد.
استراتژی فنلاند چی بود؟ کوکتل مولوتوف میساختن تا با اون تانکهای شوروی رو از کار بندازن. سربازان فنلاندی در سنگرهای انفرادی صبر میکردن تا تانک نزدیک بشه، بعدش یک کنده درخت را درون تانک گیر میدادن تا آن را به توقف وادارن. سپس هجوم میبردن بالای تانک و به درونش شلیک میکردن.
این ارتشهای یک نفرهی فنلاندی که از جان خود میگذشتن، تا ۷۰ درصد تلفات داشتن. یا در جنگلهای برف گرفته لباس سفید میپوشیدن (برای استتار) و اسکی به پا میکردن و اینطوری سعی میکردن گردانهای شوروی رو به دستههای کوچکتر تقسیم کنن. سپس این دسته ها رو یکی یکی منهدم میکردن.
یا شبها که نیروهای شوروی جایی آتشی روشن میکردن، فنلاندیها با اسکی از کوهها میگذشتن و خودشون رو به نیروها نزدیک میکردن. از دور به افسران بلندپایه شلیک میکردن و اونا رو میکشتن. لشکر بیفرمانده، باعث سردرگمی و افسردگی سربازان میشد و همبستگیشون از بین میرفت.
یکی از دلایل این شهامت بالای فنلاندیها در دفع شوروی، انگیزهشون بود. برای حفظ خانواده و کشور و استقلال خود میجنگیدن درحالی که سرباز شوروی این انگیزه رو نداشت. جایی تعدادی سرباز فنلاندی در جزیرهای گیر افتاده بودن. بهشون گفته شده بود که راه نجاتی ندارید تا جایی که میتونید سرباز شوروی بکشید.
همین کار را هم کردن و تا آخرین نفس نیروهای شوروی رو میکشتن. دوم اینکه، سربازهای فنلاند به زندگی و اسکی در جنگلهای اون کشور در زمستان عادت داشتن و مسیرهای حمله رو خوب میشناختن. از نظر پوشاک و لباس و غذا هم وضعیت بهتری از سربازهای شوروی داشتن.
این جنگ زمستان با برتری فنلاند سپری شد. ارتشهای یک نفرهی فنلاند به رهبری ژنرال منرهیم تونستن عضمت شوروی و ارتش میلیونیش رو در هم بکوبن. اما با آب شدن برفها شوروی دست بالا رو گرفت. از همه جای دنیا درخواست کمک کردن ولی هیچ کشوری جرات همکاری نداشت.
بریتانیا و فرانسه قبول کردن سربازانی رو برای کمک به فنلاند بفرستن ولی هردو درگیر جنگ با آلمان بودن و طبیعتا انگیزهای برای نجات فنلاند نبود. ژانویه سال ۱۹۴۰ استالین با درک اینکه فنلاند چغرتر از این حرفاست، دولت دست نشانده خودش رو تکذیب کرد.
این بار راه صلح رو در پیش گرفتن و با قبول اینکه دولت فنلاند دولت معتبریه، خواستن از در صلح با فنلاند رابطه بگیرن. شوروی دیگر تلاش نکرد که فنلاند رو به دو نیم تقسیم کنه و هزاران سرباز هم کشته داده بود. فنلاند هم خیلی کشته داده بود ولی خیلی مقاوم ایستادگی میکرد.
فنلاندیها هم آماده مذاکرات صلح بودن. فرانسه و بریتانیا اما گفتن مقاومت کنید و ما سرباز میفرستیم. دو هفته بیشتر فنلاند مقاومت کرد که هزاران نفر دیگر رو به کشتن داد و بعدا مشخص شد فرانسه و بریتانیا به دروغ این پیشنهاد رو دادن تا اونا رو وادار به مقاومت کنن.
بخش سوم
------
@friedrish